آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

عدالت و اصلاح فرهنگ مصرف
در چند مقالت پیشین گفتیم: ((آفریدگار حکیم براى ادامه حیات و نظام معیشتى انسان ها, امکانات لازم را در کره خاک نهاده و تحصیل و بهره ورى از آن را به حسن تدبیر و تلاش آنان موکول ساخته است. و اگر اصول عدالت در تولید و توزیع به اجرا درآید, فاصله طبقاتى و قطب بندى اجتماعى ریشه کن خواهد شد, اما به دلیل تعدى و تجاوز سلطه جویان از موازین قسط و عدل, جوامع بشرى همواره ستم و تبعیض و شکاف فقر و غنا را شاهد بوده اند و در حالى که اسراف و تبذیر و حرص و آز گروهى از رفاه طلبان و استثمارپیشگان را به خود مشغول داشته, فقر و محرومیت عامل فشارى بر توده هاى انسانى بوده است)).
بدین ترتیب از ((اسراف و تبذیر)) به عنوان دشمن عدالت اجتماعى باید نام برده شود.
قرآن کریم اسراف و تبذیر را عمل شیطانى و شیوه طغیانگران و متجاوزان به حدود الهى و حقوق انسانى نامیده است.
اسراف چنان که در لغت آمده, عبارت است از: خارج شدن از حد اعتدال, به گفته راغب اصفهانى : ((اسراف, تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان... و ان کان ذلک فى الانفاق اشهر)).(1)
واژه ((سرف)) (ریشه اسراف) به معناى تعدى و تجاوز از حد; در هر عملى است که انسان انجام مى دهد... هر چند بیش ترین استعمال این واژه در مورد انفاق و خرج کردن مال است. خواه در مصارف شخصى; همانند خوردن و آشامیدن باشد هم چنان که قرآن مى فرماید: ((کلوا و اشربوا و لاتسرفوا))(2) و خواه در مسائل اجتماعى; مانند: ((والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کانوا بین ذلک قواما(3); بندگان شایسته خداوند کسانى اند که چون انفاق کنند, اسراف و زیاده روى ننمایند و از بخل و خستگى در بذل و بخشش بپرهیزند و عدالت و استقامت (قوام) را شیوه خود سازند)).
امیر مومنان ـ علیه السلام ـ از اعتدال در معیشت به ((اقتصاد)) تعبیر فرموده است و خروج از آن را اسراف نام داده و در این خصوص مى فرماید: ((کل ما زاد على الاقتصاد اسراف;(4) هر آن چه از اقتصاد و میانه روى تجاوز کند, اسراف است)).
((تبذیر)) نیز به معناى تضییع مال است.
توصیفى که قرآن از ((مبذرین)) و ((مسرفین)) دارد, مى تواند بیان گر عمق نگرش اسلام به این پدیده شوم و زیان بار اجتماعى باشد; براى مثال: در مقام نهى و نکوهش از تبذیر و تضییع مال مى فرماید: ((ولا تبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین;(5) تبذیر مکن که تبذیرکنندگان برادران شیطان اند)).

هم چنین از فرعون سمبل طغیان و تجاوز, به عنوان اسراف کار نام برده است: ((و ان فرعون لعال فى الارض و انه کان من المسرفین;(6) فرعون در زمین طغیان و سرکشى نمود و به تحقیق که او از مسرفان بود)). و نیز اسراف کاران را از دوزخیان برشمرده و مى فرماید: ((و ان المسرفین هم اصحاب النار)).(7)
آرى این طغیان گران و سلطه گران جهنمى اند که به حقوق محرومان دست اندازى مى کنند و قوت لایموت گرسنگان را از حلقوم آنان مى گیرند و صرف عیش و نوش و هوس بازىهاى خود مى کنند و همواره فریاد ((هل من مزید))شان بلند است! به هیچ وجه به آن چه دارند, قانع نیستند. اگر ثروت جهان را به دست آرند, باز براى غارت گرى بیش تر خود را آماده مى کنند! و همین ها سد راه عدالت و دشمن بشریت و ضد ارزش هاى انسانى هستند. و امروزه مصداق بارز آن امریکا و اروپاست که دیگران نیز بدان معترف اند.

کشورهاى غربى عامل فقر جهانى
بر اساس مطالعات اجتماعى و تحقیق کارشناسانه, عامل فقر و محرومیت در جهان, کشورهاى اروپایى و امریکایى اند.
پروفسور ((گالیاکراملو)), استاد جامعه شناس بلغارى, در بررسى فراگیرى, کشورهاى غربى و امریکا را عامل اصلى گسترش فقر در جهان معاصر معرفى کرده است. روزنامه پر تیراژ ((دوما)) که این مطلب را چاپ نموده است مى نویسد: ((بر اساس آمارهاى سازمان ملل بیش از یک میلیارد انسان در فقر به سر مى برند. این روزنامه مى نویسد: درآمد بیش از سه چهارم از مردم جهان از یک دلار در روز کم تر است, در حالى که سازمان ملل کم تر از چهار دلار در روز را فقر مى خواند.)) در جهان امروز بیش از یک میلیارد نفر بیکارند و بخش عظیمى از ساکنان زمین از آب آشامیدنى سالم محروم هستند. در همین حال تعداد ثروت مندان در پنجاه سال اخیر دو برابر و سپاه عظیم فقیران چهار برابر بیش تر شده است.(8)
بر اساس آمار و ارقام منتشره, هر ساله چهارده میلیون کودک بر اثر فقر و بى غذایى و وضعیت نامساعد زیستى, جان خود را از دست مى دهند. به گزارش ((یونسکو)) روزانه هشت هزار کودک بر اثر نداشتن ((واکسیناسیون)) و هفت هزار بر اثر اوضاع بد زندگى طعمه مرگ مى شوند.
جاى بسى شگفتى است که ایالات متحده با این که در سراسر جهان به غارت و چپاول ثروت توده ها و کشورهاى فقیر سرگرم است و 35% از انرژى جهان را به خود اختصاص داده ـ که بخش عمده آن از همان کشورهایى است که سرنوشتشان بازیچه دست شیطان بزرگ و فرزند نامشروعش اسرائیل غاصب است ـ با این وصف در درون این کشور ستم و تبعیض و شکاف فقر و غنا بیش از هر نقطه دیگر جلب نظر مى کند.
بر اساس یک بررسى که جهان غرب انجام داده, ((امریکا)) از نظر فقر کودکان در ردیف اول و ((فنلاند)) در ردیف آخر قرار دارند. 21/5 درصد کودکان امریکایى با فقر رو به رو هستند, این فقر شامل خوراک, پوشاک و نگهدارى است. آنها از حمایت دولتى کم تر برخوردار مى شوند. 13/5 درصد کودکان کانادایى نیز همین سرنوشت را دارند.(9)
و در گزارش هاى دیگر آمده است: جامعه کنار خیابان و نیازمندان بى خانمان که شب لابه لاى کارتن ها و یا در کیسه خواب به سر مى برند و غذاى خود را از میان زباله ها تهیه مى کنند چهره شهر ((نیویورک)) را زشت و ننگین ساخته است! نمونه ها از این دست فراوان است.
پاپ ژان پل دوم, طى سخنرانى در نیویورک ضمن اعتراض شدید به شکاف اجتماعى میان اقشار مختلف مردم امریکا گفت: نیویورک شهر ثروتمندان است, اما کسى از فقرا حمایت نمى کند. وى با اشاره به جایگاه خانواده تإکید کرد که فساد حاکم بر امریکا نتیجه تزلزل در ساختار خانواده در این کشور است. پاپ گفت: متإسفانه امریکا به گورستان ارزش هاى انسانى تبدیل شده و این فاجعه جبران ناپذیر است.(10)
در این مقال, درصدد بررسى دلائل انحطاط غرب به ویژه امریکا, از نظر ارزش هاى انسانى و حتى اقتصادى و سیاسى نیستیم و تفصیل این مطلب را به زمانى دیگر موکول مى کنیم که خود براى غرب باوران درس عبرتى باشد و این جا تنها اشاره اى است به وضع محرومان در این کشور که خود را به اصطلاح مدافع حقوق بشر! خوانده و داعیه رهبرى جهان را در سر مى پرورد!

اسراف و تبذیر دشمنان عدالت
گفتیم که اسراف و تبذیر دشمن عدالت اجتماعى است و این حقیقت به ملت و سرزمینى خاص مربوط و محدود نمى شود, بلکه هر جا اسراف و تبذیر چهره گشود پدیده شوم تقابل فقر و غنا و شکاف طبقاتى و ستم وتبعیض و حقارت و فساد و کینه و عداوت پدیدار مى شود و این را باید عاملى ویران گر قلمداد کرد. على ـ علیه السلام ـ مى فرماید: ((کثره السرف تدمر(11); اسرافکارى ویران گر و نابود کننده است)). هم چنان که عدل اقتصادى را باید نشانه خیر و سعادت فرد و ملت شمرد, چنان که امیرمومنان(ع) مى فرماید: ((هرگاه خداوند خیر بنده اى را اراده کند, اقتصاد و حسن تدبیر را بدو الهام فرماید و از اسراف و تبذیر مصون دارد.))
((اذا اراد الله بعبد خیرا الهمه الاقتصاد و حسن التدبیر و جنبه سوء التدبیر و الاسراف)).(12) بدیهى است که رعایت اعتدال و اقتصاد و پرهیز از اسراف و تبذیر و تدبیر معیشت در زندگى اجتماعى از اهمیت بالاترى برخوردار است و تخلف از میزان حق و عدل هم چنان که یک فرد یا یک خانواده را دچار مشکل و تزلزل مى کند, در سرنوشت جامعه و ملت و کشور نیز همین نقش را در ابعاد وسیع ترى ایفا خواهد کرد.

اسراف در مال شخصى و اموال عمومى
ناگفته نماند اسراف چه از دارایى هاى شخصى باشد و چه از بیت المال مذموم و محکوم است, زیرا هدر دادن مال که پشتوانه زندگى انسان ها است. به معناى ((کفران)) و هدر دادن نعمت هاى الهى و از بین بردن قوت نیازمندان است و این عمل نکوهیده هیچ گونه توجیه عقلى یا شرعى ندارد, هرچند با پاره اى توجیهات نامشروع و سیاست کارىهاى فرصت طلبانه همراه باشد. بسیار بودند کسانى که امیرمومنان(ع) را مورد نکوهش قرار داده و سخت گیرى آن حضرت را در بذل و بخشش بیت المال خلاف سیاست و مصلحت مى دانستند. اما امام در پاسخ به آنان مى فرماید: ((آیا از من مى خواهید که براى پیروزى خود از جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى کنم, استمداد جویم؟ به خدا سوگند تا زنده ام و شب و روز برقرار است و ستارگان در آسمان طلوع و غروب مى کنند, به چنین کارى دست نخواهم زد. اگر این اموال ملک شخص من بود در تقسیم آن بین مردم به مساوات عمل مى کردم تا چه رسد به این که اموال متعلق به خدا (در حقیقت بندگان خدا) است. آگاه باشید که بخشش مال در موارد ناحق آن تبذیر و اسراف است و این کار ممکن است در دنیا صاحبش را بالا ببرد, اما در آخر به پستى و ذلت خواهد کشانید, و در نظر مردم موجب احترام وى گردد, اما در پیشگاه خداوند او را خوار و ذلیل مى سازد: ((لو کان المال لسویت بینهم فکیف و ان المال مال الله! الا و ان اعطإ المال فى غیر حقه تبذیر واسراف و هو یرفع صاحبه فى الدنیا و یضعه فى الاخره و یکرمه عند الناس و یهینه عندالله...))(13).

از على(ع) سرمشق بگیریم
این منطق على(ع) مظهر عدل الهى و نداى عدالت انسانى است که در سراسر سخنان, خطبه ها و نامه هایش موج مى زند. چهره عدالت گسترى که حتى از روشن نگه داشتن چراغ بیت المال در حضور کسانى که در طلب جاه و مقام با وى به مذاکره نشستند, امتناع مى ورزید; چنان که در داستان طلحه و زبیر معروف و مشهور است. و حتى نزدیک ترین افراد به او و فرزندانش مشمول چنین سیاستى بودند. این منطق حق و عدل است. تبصره و توجیه هم برنمى دارد. اگر توجیه داشت على(ع) از هر کس بدان آگاه تر بود! این خط و مشى به عصر و نسلى خاص منحصر نمى گردد, بلکه در هر عصر و زمان به تناسب اوضاع و احوال سرمشق عمل است براى رجال سیاست و کارگزاران و مدیران, به ویژه آنان که دعوىدار ولایت على(ع) هستند و برآنند تا عدل اسلامى را همانند امیرمومنان(ع) تحقق بخشند یا حداقل چیزى مشابه آن را ارائه دهند. و از دنیایى که از سرتا به پا در چنگال ستم و بى عدالتى اسیر است و به آتش تبعیض و فتنه و فساد مى سوزد, مى خواهند معیارهاى حکومت عدل اسلامى را در برابر جهان خواران و سوداگران عرصه سیاست به تصویر کشند مى بایست سرمشق باشد.

مسئولیت امروز
اگر مبانى اقتصادى قرآن و سنت نبوى و سیره علوى پایه و اساس خط و مشى اقتصادى و اجتماعى و سیاسى ما است, بدون چون و چرا باید آن را ملاک عمل قرار دهیم. آیین و فرهنگ تولید و مصرف را براى جامعه تبیین نماییم و آن را در زندگى شخصى خود و فضاى اجتماعى و نیز تشکیلات حکومتى گسترش دهیم. راه سوء استفاده هاى ((مسرفین)) را ببندیم با تجمل و مصرف گرایى مبارزه کنیم, چرا که مصرف نامعقول وتجمل گرایى این دشمن شماره یک عدالت اجتماعى, آرمان ها و ارزش هاى انقلاب اسلامى را به طور جدى تهدید مى کند که آثار زیان باره آن را کم و بیش دیده ایم و اگر چاره عملى نشود, باید خود را براى عواقب وخیم و نامطلوب آن آماده سازیم که به فرموده على ـ علیه السلام ـ ((سوء تدبیر عامل نابودى و تباهى است)) ((سوء التدبیر سبب التدمیر))(14) تدبیر معیشت یک فرهنگ است که باید از طریق آموزش و تبلیغ و رسانه ها و بیش از همه روش عمل مسئولان و دستگاههاى دولتى و روحانیت براى مردم ترویج و تبیین گردد, متاسفانه براى رواج چنین فرهنگى نه تنها کارى موثر نشده, بلکه عملا به رواج تجمل و اسراف دامن زده ایم با سیل اتومبیل هاى لوکس و گران قیمت خارجى در دست پول دارها که هر لحظه رو به افزونى است. علاوه بر زیان هاى تراکم ماشین و آثار محیط زیستى و عوارض اخلاقى و اجتماعى دیگر, نشانه اى از مسابقه در تجمل و مصرف است. نمایشگاه هاى بازرگانى و فروشگاه هاى حتى وابسته به نهادهاى دولتى, تبلیغات تجارى کالاهاى خارجى از رسانه ها و در و دیوار شهر و تابلوهاى تبلیغاتى و رنگ آمیزى اتوبوس هاى شرکت واحد به این منظور تفسیرى است بر ترویج مصرف گرایى و بازاریابى براى خارجى ها, ساختمان سازى به شیوه غربى علاوه بر زیان هاى اجتماعى, بهداشتى وتراکم و تزاحم نامعقول به ویژه در شهرداران, نمودار دیگرى از اسراف و تجمل است. افزایش تلفن همراه که به گفته وزیر مخابرات تا سى میلیون رقم نیاز کشور را به تلفن برآورد کرده اند! شاهد دیگرى است از گرایش به فرهنگ مصرف... ناگفته پیداست آن چه به عنوان مثال ذکر شد اگر به صورت متعادل و توزیع عادلانه بود و چهره کریه فقر و اجاره بهاى کمرشکن و تورم و کمى درآمد و گرانى و مشکلات بهداشتى, درمانى و آموزش در مقابل آن وجود نداشت شاید جاى سخن نبود, سخن این جا است که در برابر تب مصرف گرایى و تجمل خواهى قشرهاى وسیعى از مردم که صاحبان اصلى این انقلابند, به ویژه کارمندان و معلم ها و... با عسرت و سختى روزگار مى گذرانند و علاوه بر فشارهاى فیزیکى روزمره زندگى با فشار روانى ناشى از شکاف فقر و غنا رو به رو هستند و هر چند و به هر دلیل در برابر آن سکوت کنند, اما عقده هاى روحى و خانوادگى آن بالاخره سر باز مى کند. خلاصه اگر جامعه مصرفى قابل قبول هم باشد ما خیلى زود به آن رو آورده ایم و اگر این روند ادامه یابد سرانجام کمر اقتصاد و کشور را خواهیم شکست.

اسراف در دستگاه هاى دولتى
دستگاه هاى دولتى و نهادهاى حکومتى نیز کم و بیش از این آفت مصون نمانده اند. چندى پیش یکى از نمایندگان مجلس شورا در سخنرانى خود در مجلس, اتومبیل هاى گران قیمت را براى ((تشریفات)) مجلس مورد انتقاد قرار داد و نیز تعویض مبلمان کمیسیون ها و جز آنها... اینها در دید کسانى قرار دارد که از شهر و روستا و نیازهاى بهداشتى و آموزشى و حیاتى حوزه نمایندگى خود آگاهند! ... نظایر این را در سایر نهادها و دستگاه ها کم و بیش مى توان دید.
به یاد سخن امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ باشیم که به کارگزاران خود توصیه مى فرمود: نوک قلم هایتان را نازک کنید که مرکب بیت المال کم تر مصرف شود. ما که از ((عدالت)) دم مى زنیم خود باید عامل به آن باشیم. امام صادق(ع) مى فرماید: ((ان اشد الناس عذابا یوم القیامه من وصف عدلا ثم خالفه;(15) از میان مردم در قیامت آن کس عذابش سخت تر است که از عدالت حرف بزند, اما در عمل خلاف آن را نشان دهد)). مسئولان دلسوز کشور خود مى دانند که تعادل اقتصادى چه نقش مهمى در سیاست و فرهنگ و سرنوشت کشور ایفا مى کند. وضع امروز ما بسیار حساس است. امروزه ما باید دوران ریاضت را تجربه کنیم تا بار دیگر زیر بار یوغ بیگانگان نرویم و به استقراض و سرمایه گذارى خارجى نیازمند نشویم و همان گونه که تاکنون روى پاى خود ایستاده ایم و به شرق و غرب ((نه)) گفته ایم. در آینده بسیار طولانى بتوانیم استقلال جمهورى اسلامى را حفظ کنیم. امروزه چشم جهانیان به کشور ما دوخته است. به ویژه پس از برگزارى کنفرانس سران کشورهاى اسلامى که نقطه عطفى از پیروزىهاى شکوهمند کشور اسلامى یمان بود. طبیعى است که چشم استکبار و امپریالیسم و صهیونیسم بر ما فزونى گیرد و از طرق گوناگون بکوشند, دست آورد این پیروزىهاى عظیم را خنثى کنند. بحران اقتصادى و یا فرهنگى و... مى تواند نقطه تهاجم دشمن باشد. دشمن هرچند بحمدالله مرعوب اقتدار کشور اسلامى ما است, اما از توطئه دست برنمى دارد مقابله با این توطئه ها هوشیارى و توجه کافى مى خواهد. غرور پیروزىها نباید ما را غافل سازد. باید توانمندىهاى لازم را در جبهه هاى نظامى, اقتصادى, سیاسى و فرهنگى در حد کافى فراهم سازیم که یکى از این جبهه ها جبهه اقتصادى است که با سخن و دعاوى سامان نمى گیرد که مداقه در حساب وعمل را طلب مى کند. به طور خلاصه باید سیاست جارى نظام بر استقلال اقتصادى باشد که امروزه تعیین کننده است و تنظیم تولید و توزیع, و اصلاح فرهنگ مصرف و سامان بخشى به زندگى توده هاى محروم و مبارزه با تجمل و اسراف و سخت گیرى در خرج و برج ها و گرفتن گریبان مسرفان; یعنى ام الفسادهاى اجتماع, و تروریست هاى اقتصادى و مهار تورم و اصلاح معیشت اکثریتى که در غم و شادى همراه نظام و پشتوانه کشور اسلامى اند. به طور خلاصه: بى قرارى در اجراى عدالت اجتماعى باید شعار و عمل ما باشد و این را باید از خودمان آغاز کنیم که هم عامل اصلاح نفس سرکش است و هم عامل صلاح اجتماع. على ـ علیه السلام ـ مى فرماید: ((اذا رغبت فى صلاح نفسک فعلیک بالاقتصاد و القنوع والورع;(16) هرگاه به اصلاح نفس خود راغب بودى بر تو باد که اقتصاد و قناعت و پرهیزکارى را پیشه کنى.)) و صلاح جامعه نیز بدین بستگى دارد و در عمل باید به مردم الگو دهیم فرهنگ مصرف را در خوراک و لباس و مرکب و مسکن و آب و نان و برق و گاز و بنزین و جز آنها بیاموزیم که از این بابت جامعه شدیدا به توجیه و هدایت نیاز دارد. این واقعا معقول نیست که در کشور ما سالانه دو میلیون تن نان معادل 360 میلیون دلار ضایع گردد و دور ریخته شود و مصرف سرانه آب به 2500 متر مکعب برسدو ایران پرمصرف ترین کشور از نظر انرژى باشد تا آن جا که در یک سال به 12 میلیارد دلار بالغ گردد. علاوه بر اینها هر روز یک میلیارد تومان بابت سیگار داخلى و خارجى و عمدتا امریکایى پرداخته شود که جز اعتیاد و مرگ و بیمارى رهآوردى ندارد و نمونه هایى از این دست که به کار فرهنگى, تبلیغى و برخورد عملى پى گیر نیاز دارد. و از طرف دیگر خرج هاى اضافى در ادارات دولتى و زیباسازى غیر ضرورى شهرى با خون و دل مردم و حیف و میل هاى خود مدیرى و تبلیغات سرسام آور تبلیغاتى انتخاباتى موسمى که هر یک جاى سخن دارد و مجال بحث آن نیست... مسئولان و کارگزاران باید این سخن مقام معظم رهبرى را که در آغاز سال جارى فرمودند آویزه گوش سازند: ((به نظر من باید مسئولان کشور راه صرفه جویى و مقابله با اسراف را به مردم یاد بدهند. خود مسئولان دولتى هم باید اسراف نکنند. اسراف مسئولان دولتى از اسراف مردم عادى مضرتر است, زیرا که این اسراف در بیت المال است.
اسراف در جامعه لازمه اشرافى گرى و تقسیم نابرابر ثروت و مایه تضییع اموال عمومى و نعمت الهى است)).
ادامه دارد

پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) المفردات فى غریب القرآن. 2 ) اعراف(7) آیه 31. 3 ) فرقان (25) آیه 67. 4 ) تصنیف غرر الحکم, ص359. 5 ) اسرإ (17) آیه 26 ـ 27. 6 ) یونس (10) آیه 83. 7 ) غافر (40) آیه 43. 8 ) ماهنامه صبح, آذر ماه 76. 9 ) همان, آذر ماه 75. 10 ) روزنامه کیهان, 74/7/16. 11 ) تصنیف غرر, ص359. 12 ) همان, ص453. 13 ) نهج البلاغه, خطبه126. 14 ) غرر الحکم. 15 ) تصنیف غرر, ص237. 16) وسائل الشیعه, ج8, ص400.

تبلیغات