آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

در مقاله پیشین سلوک بندگى در سیره امامان(ع) مطرح شد و جلوه هایى از ارتباط عاشقانه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را با خداوند بیان کردیم. در این فرصت نیز برخى از جلوه هاى این ارتباط را پى مى گیریم:
سخن گفتن با خداوند مهر گستر
عاشقان خداوند از سخن گفتن و مناجات با حضرتش لذت مى برند و شیرین ترین لحظات زندگى آنان لحظه انس با خداوند است. معراج آنان زمانى است که به نماز ایستاده و با او سخن مى گویند. عاشقان حق آن گاه که مجالى براى سخن گفتن با حضرت دوست حاصل آید, مى کوشند تا حداکثر بهره را ببرند; به عبارت ساده تر آنان دنبال بهانه مى گردند تا زمان بیشترى را با او باشند و هم کلام گردند.
وقتى حضرت موسى به کوه طور رفت خداوند با موسى سخن گفت از او پرسید: ((و ما تلک بیمینک یا موسى; آن چیست که در دست راست خود دارى اى موسى؟)) موسى مى توانست بگوید: ((هى عصاى; این عصاى من است.)) اما از آن جا که او عاشق حق است و اولین بار باب مناجات و تکلم با محبوب به رویش گشوده شده است سخن را به درازا کشاند و عرض کرد:
((هى عصاى اتوکإ علیها و اهش بها على غنمى و لى فیها مآرب اخرى;(1) این عصاى من است, بر آن تکیه مى کنم, برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مى ریزم و مرا با آن کارها و نیازهاى دیگرى است.))
این ویژگى عاشقان خداوند است که دل و جانشان در انتظار انس با اوست. در حالات پیامبر گرامى اسلام(ص) مى خوانیم که: حضرت نماز را بر هر کارى مقدم مى داشت و هماره فرا رسیدن وقت نماز را انتظار مى کشید و اذان بلال را سبب راحتى خود مى دانست(2), چرا که زمینه ساز سخن گفتن با معشوق حقیقى مى شد. آن حضرت به هنگام نماز, دوست و رفیق و همسر و... نمى شناخت(3) فقط نماز را مى شناخت و به سرعت در پى انجام آن بود, بارها مى فرمود: نماز نور چشم من است و محبوب ترین لذت ها برایم نماز است.(4) پیامبر بزرگ نیمه شب برمى خاست و عاشقانه به نماز شب مى ایستاد. نماز شب جلوه عظیم عشق عاشقان الله است. این عاشق بى قرار حق, با سخنى که نیمه شب با معشوق داشت, آن چنان دلگرم و نیرومند مى شد که در مبارزات یکه و تنهایش با دشمن, مردانه مقاومت مى کرد و فریاد سر مى داد که اگر تمام دنیا را هم به من دهید تا مرز شهادت بر هدفم استوار ایستاده ام.
در حساس ترین شب هاى جنگ بدر در حالى که مسلمین در حال استراحت بودند او شب تا صبح بر پاى مى ایستاد و مشغول نماز و راز و نیاز با حضرت حق بود.(5)
خداوند به حضرت داوود وحى فرمود: کسى که ادعاى محبت مرا دارد, اما به هنگام شب برنمى خیزد تا با من راز و نیاز کند, عاشق نیست. آیا عاشق دوست نمى دارد که با معشوقش سخن بگوید؟(6)
امامان ما که عاشقان وارسته و عارفان واقعى حضرت حق اند شورانگیزترین لحظات عمرشان را در تکلم با حضرت دوست مى گذراندند. در سیره مولا على(ع) مکرر نقل شده است که حضرت حتى در بحرانى ترین لحظات نیز نماز شبش را ترک نکرد; حضرت فرمود: ((ما ترکت صلوه اللیل منذ سمعت قول النبى(ص) صلوه اللیل نور;(7) از زمانى که از پیامبر شنیدم نماز شب نور است, هیچ گاه نماز شب را ترک نکردم.))
((ابن کوإ)) منافق خارجى گفت: حتى در لیله الهریر؟ (لیله الهریر از شب هاى سخت جنگ صفین بود که مولا على(ع) تا صبح جنگید) حضرت فرمود: آرى حتى در آن شب هم. ))
در روایتى از امام سجاد(ع) مى خوانیم که: حضرت سیدالشهدا و یاران باوفایش شب عاشورا را تا صبح مشغول مناجات با حضرت حق بودند.(8)
سالار شهیدان شب عاشورا را از دشمن مهلت گرفت تا با راز و نیاز پایانى با حضرت حق و تلاوت قرآن پیمانه عمر مبارک را از عشق به حق لبریز کنند.(9)
درباره حضرت امام سجاد(ع) مى خوانیم: ((... کان علیه السلام لایدع صلوه اللیل فى السفر والحضر;(10) حضرت نماز شب را در سفر و حضر ترک نفرمود.))
نمازهاى واجب و نوافل در حقیقت جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خداوند است و امامان(ع) با اهمیت فوق العاده اى که براى نمازهاى واجب با تمام ابعاد آن, و نمازهاى مستحب قائل بودند و در عمل به آن مقید بودند, این عشق را ابراز مى کردند.
شیخ مفید نقل کرده است که امام هفتم عابدترین مردم اهل زمان خود بود... نوافل شب را مى خواندند و تا هنگام اذان صبح به انجام نمازهاى مستحب مشغول بودند و این اهتمام به نمازهاى مستحبى و نماز شب در طول عمر مبارکشان ادامه داشت.(11)
گفتنى است که امامان(ع) ضمن آن که سخن گفتن با حضرت حق برایشان غنیمتى الهى بود, در عین حال به سبب معرفت فوق العاده اى که نسبت به حضرت حق داشتند خشیتى شگفت سراسر جانشان را فرا گرفته بود بر این اساس است که در اوج محبت و عشق به خداوند به هنگام نماز چهره شان تغییر مى کرد و لرزه بر اندامشان مى افتاد.(12) این حالت جلوه اى از خشیت خداوند است که: ((انما یخشى الله من عباده العلمإ.))

انس با قرآن
از جلوه هاى ارتباط عاشقانه اهل بیت با خداوند, انس با کتاب خدا است. قرآن در حقیقت تجلى حضرت حق است و انس با آن, انس با خدا است و تلاوت کتابش سخن گفتن با اوست. در روایتى از رسول گرامى اسلام(ص) آمده است: ((اذا احب احدکم ان یحدث ربه فلیقرء القرآن;(13) اگر یکى از شما دوست داشت با خداوند سخن بگوید قرآن بخواند. ))
پیامبر اکرم(ص) انسى بى نظیر با قرآن داشت, پیوسته قرآن مى خواند; به هنگام خواب, بیدارى و...(14) به گونه اى قرآن مى خواند که گویا با حضرت حق سخن مى گوید; به هنگام خواندن آیات عذاب اشک مى ریخت و گاه خواندن آیات بهشت آن چنان وى را به وجد مىآورد که روحش به پرواز درمىآمد.(15) قرآن را آرام و با تإمل مى خواند, و این چنین نبود که با سرعت بى رویه از ملاحت و زیبایى آن بکاهد.(16) همین حالت نیز در فرزندان بزرگوارش بروز داشت. در حالات امام سجاد(ع) نقل شده است: هنگامى که سوره حمد را قرائت مى کرد, به آیه مالک یوم الدین که مى رسید آن قدر تکرار مى کرد که نزدیک بود قالب تهى کند.(17) در حالات حضرت امام صادق(ع) نیز نقل شده است که گاه به هنگام خواندن قرآن از وضعیت عادى خارج مى شد, و هنگامى که دوباره به حال عادى برمى گشت و از حضرت سر این نکته را مى پرسیدند حضرت مى فرمود:
((ما زلت اکرر آیات القرآن حتى بلغت الى حال کإنى سمعتها مشافهه ممن انزلها;(18) پیوسته آیات قرآن را تکرار کردم تا به حالتى رسیدم که گویا آن آیات را به طور مستقیم از زبان نازل کننده قرآن شنیده ام.))
امامان صوت زیبا را زینت قرآن مى دانستند, آنان علاوه بر آن که به خواندن زیباى قرآن سفارش مى فرمودند خود نیز با صوتى ملیح و زیبا قرآن مى خواندند. در حالات امام سجاد(ع) مى خوانیم: آن حضرت آن چنان زیبا قرآن مى خواند که وقتى سقاها (آب رسان ها) از کنار خانه شان عبور مى کردند همان جا توقف مى کردند تا صداى دلنشین آن حضرت را بشنوند.))(19)
در حالات امام باقر(ع) نیز داریم: ((کان ابو جعفر الباقر(ع) احسن الناس صوتا اى فى قرإه القرآن;(20) امام باقر(ع) قرآن را از همه زیباتر تلاوت مى کرد.))
پیامبر و امامان, ((قرآن محور)) بودند و از معیارهاى ارزشى نزد آنان انس با قرآن بود. پیامبر(ص) در انتخاب فرمانده در اوضاع مساوى انس با قرآن را ملاک اولویت قرار مى داد,(21) حتى شهیدانى را که انس بیشتر با قرآن داشتند بیشتر تکریم مى کرد.(22)
امامان(ع) بارها مى فرمودند: از آن جا که دروغ پردازان روایات زیادى به نام ما جعل کرده اند, ((محک قرآن است))هر روایتى که با کتاب خداوند موافق است آن را اخذ کنید و روایتى که مخالف آن است رها کنید.
((فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه)).(23)
و گاه مى فرمودند: ((و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف;(24) هر حدیثى که موافق با کتاب خدا نباشد باطل است.))
امامان(ع) علاوه بر آن که خود انس خاص با قرآن داشتند, سفارش فوق العاده اى نیز به این مهم داشتند. در روایتى حضرت امام صادق(ع) فرمود: ((القرآن عهد الله الى خلقه فقد ینبغى للمرء المسلم ان ینظر فى عهده و ان یقرء منه فى کل یوم خمسین آیه;(25) قرآن پیمان نامه خدایى است, سزاوار است یک مسلمان هر روز با این عهدنامه تجدید عهد کرده و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند.))(26)

رضامندى به رضاى حق
دیگر جلوه ارتباط عاشقانه با حضرت حق ((رضامندى به رضاى حق است)); امامان نماد برجسته ((رضا به خواسته حضرت حق)) بودند.
امام صادق(ع) فرمود: ((ان اعلم الناس بالله ارضاهم بقضإ الله عزوجل;(27) همانا با معرفت ترین مردم نسبت به خداوند راضى ترین آنها به قضاى الهى است.))
امام على(ع) فرمود: ((الایمان اربعه ارکان الرضا بقضإ الله والتوکل على الله و تفویض الامر الى الله والتسلیم لامر الله;(28) ایمان چهار رکن دارد: 1ـ راضى بودن به قضإ الهى; 2ـ توکل بر خداوند; 3ـ واگذاشتن امور به خداوند; 4ـ تسلیم دستورهاى الهى بودن.))
جلوه این فضیلت امامان(ع) هستند. مولوى در مثنوى مى گوید: مولا على در جنگ خندق دشمن خدا را بر زمین انداخت:
در غزا بر پهلوانى دست یافت
زود شمشیرى بر آورد و شتافت
اما او به حضرت جسارت کرد و آب دهان به سیماى نورانى على(ع) انداخت:
او خدو انداخت بر روى على
افتخار هر نبى و هر ولى
حضرت دست از کشتن او کشید و لختى در میدان گشت, آن گاه او را به دیار خاموشان رهسپار کرد:
در زمان انداخت شمشیر آن على
کرد او اندر غزایش کاهلى
از حضرت پرسیدند چرا چنین کردى؟ فرمود: براى آن که خشم و غضب نفسانى در این امر مقدس دخیل نشود و فقط رضاى او برایم محور باشد و بس!
گفت من تیغ از پى حق مى زنم
بنده حقم نه مإمور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا...
این انوار تابناک, قبله اى جز رضاى حق نداشتند و هستى خود را فداى حضرت دوست کردند. در حکمتى که از حضرت سالار شهیدان ابى عبدالله(ع) نقل شده آمده است که:
ترکت الخلق طرا فى هواکا
وایتمت العیال لکى اراکا
خدایا تمامى بندگانت را در راه تو ترک کردم و فرزندانم را به یتیمى فرستادم تا تو را ببینم.
و این زبان حال این عاشقان وارسته حضرت حق است که:
یکى درد و یکى درمان پسندد
یکى وصل و یکى هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
با استعانت از حضرت دوست در مقاله آینده بحث را, پیرامون دعاها و گریه هاى امامان ـ علیهم السلام ـ ادامه خواهیم داد.

پاورقی ها:پى نوشتها: 1 ) طه (20) آیه 17 ـ 18. 2 ) سنن النبى, ص251, 268 و ;269 بحارالانوار, ج77, ص77 و مجموعه ورام, ص323. 3 ) همان. 4 ) همان. 5 ) بحار قدیم, ج6, ص465. 6 ) محجه البیضإ, ج8, ص72. 7 ) بحارالانوار, ج41, ص170. 8 ) حلیه الابرار, ج1, ص581. 9 ) تاریخ طبرى, ج6, ص337 و نفس المهموم, ص113. 10 ) عوالم امام سجاد(ع), ص18. 11 ) ارشاد شیخ مفید, ج1, ص277. 12 ) در حالات اکثر امامان این ویژگى آمده است. ر.ک: بحارالانوار, ج80, ص346 و ;24 بحارالانوار, ج84, ص346, 366, 247, 248 و ;265 عوالم امام حسن(ع), ص;130 عوالم امام حسین(ع), ص62 و عوالم امام سجاد(ع), ص121. 13 ) میزان الحکمه, ذیل واژه ((قرآن)). 14 ) سنن النبى, ص308, 309, 310, 313. 15 ) همان. 16 ) همان. 17 ) اصول کافى, ج2, ص602. 18 ) بحارالانوار, ج84, ص248. 19 ) اصول کافى, ج2, ص602. 20 ) اصول کافى, ج2, ص451. 21 ) الدر المنثور, ج1, ص21. 22 ) مسند احمد حنبل, ج5, ص421. 23 ) اصول کافى, ج1, ص55. 24 ) همان. 25 ) اصول کافى, ج2, ص446. 26 ) در این زمینه ر.ک: مقاله ((ماه رمضان, بهار انس با قرآن)) پاسدار اسلام شماره ;182 ص 14 ـ 19. 27 ) سفینه البحار (چاپ قدیم) ج1, ص524. 28 ) همان.

تبلیغات