آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن

دامنه معارف قرآن کریم, به قدرى گسترده است و راه هاى ناپیموده و بى پایان دارد که هرچه بیشتر مى نوردى کمتر احساس تکرار و ملال مى کنى; و افق دانش هاى این نامه آسمانى به اندازه اى بى کران است که هر بار چشم مى دوزى با چشم اندازى چشم نوازتر, رو به رو مى شوى. از همین رو, محدود کردن علوم قرآنى به چندین و چند علم و احصاى آن ها1 ـ هر چند به هشتاد گونه2 بالغ شود ـ کارى نه در خورِ این مائده الهى است.3 تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد, قرآن شناسان متقدم, معیار روشنى براى شناسایى و معرفى یکایک علوم قرآنى و جداسازى آنها از یکدیگر عرضه نکرده اند4, ولى آن گونه که شنیده مى شود5 قرآن پژوهان معاصر, تأملاتى در این باره گزارده اند. آنچه مسلم است هر بخش6 از معلومات آموختنى که از بررسى الفاظ, معانى یا سبک آیات قرآن به دست آید, مى تواند به عنوان گونه اى جداگانه از انواع علوم قرآنى7 مطرح شود و یا در نهایت ذیلِ یکى از این گونه ها مورد بحث قرار گیرد.8 بر این اساس, نگارنده مبحثى را عنوان مى کند که مدعى است به دلیل آن که این مبحث, دست کم در سبک ارائه, پیشینه اى نداشته, مى تواند به عنوان گونه اى نو از علوم قرآنى به شمار آید. شایان ذکر است آنچه در این مقاله آمده, تنها گام نخست یک پژوهش و در حدّ پیش نویس یک طرح تحقیقاتى یا پیش نهادِ9 یک پایان نامه تحصیلى است و نگارنده تنها کلیات بحث و بایسته هاى پژوهشیِ آن را یادآور شده است. به همین دلیل نباید انتظار داشت, ارجاعات و مراجعِ این گفتار, همگونِ سایر مقالات علمى باشد.
تبیین بحث
با مطالعه آیات قرآن, به نظر مى رسد قرآن در مواضعى در مقام تعریف و بیان یک موضوع برآمده است. این موضوعاتِ تعریف شده, یا از جمله پدیده هاى طبیعى اند و یا آن که از گروه نهاده هاى زبانى محسوب مى شوند. البته (تعریف) در این مقاله, به معناى مصطلحِ منطقیِ آن نیست, بلکه معناى لغوى آن یعنى (شناساندن) و ـ به تعبیر رایج ـ (معرفى کردن), مراد است. این شناخت دهى در قرآن, گاه با بیان هویتِ معرَّف و برخى اوصاف و ویژگى هاى آن, گاه با ارائه برداشتى نو از مفهوم معهود آن, گاه با ذکر علائم, آثار و نتایج آن, گاه با یادکردِ نمونه هاى بارزِ آن و گاه با بازگویى حکمِ آن انجام گرفته است. نیز این تعاریف, گاه در پاسخ به سؤالى از سوى مخاطبان و گاه بى آن که مسبوق به پیشینه اى باشد عرضه شده است.
انواع معرَّف ها در قرآن
آشنایان با زبان عربى, با مقایسه مفاهیمِ واژگان به کار رفته در قرآن با معانیِ همان واژگان در زبان مردمِ آن دوران در مى یابند که بسیارى از این کلمات, در معانى لغوى خود به کار نرفته, بلکه گویى لباس نوى از معنى بر تن کرده و مفاهیم تازه اى را نمایانده است; به گونه اى که این واژگان به تدریج در جامعه مخاطب قرآن, معانیِ اصلى خود را از دست داده و گویى در معانى جدید خود, به حقیقتِ دیگرى مبدّل شده اند. البته سخن در چند و چون و نشو و نماى این دسته از کلمات ـ که اکنون آنها را اصطلاحاتِ دینى مى نامند ـ سخن تازه اى نیست و ما نیز تحقیق مطلب را به محل خود وامى گذاریم;10 اکنون مى گوییم قرآن شمار قابل توجهى از این اصطلاحات را خود تبیین و تعریف کرده است و این همان مدعایى است که مقاله حاضر, بدان نظر دارد. از سویى در روایات ـ که معتبرترین تفسیر قرآن به حساب مى آید ـ مواردى را مى بینیم که اهل بیت (علیهم السلام) براى بیان و تعریف یک اصطلاح دینى به طور مستقیم از تعبیرات و آیات قرآن استفاده کرده اند.11 بنابراین دسته اول معرِّفهاى قرآن, شامل اصطلاحات حوزه دین است. اما تعریفات قرآنى به این موارد منحصر نمى شود و برخى امور دیگر را نیز در بر مى گیرد که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت.
شیوه هاى (تعریف) در قرآن
به هنگام کاوش و استخراج هر مورد از تعریفات قرآنى, احراز این نکته لازم است که قرآن در آن مورد, در مقام تعریف و تبیین برآمده است. نگارنده با کاوشى که در این باره به عمل آورده ـ و البته به هیچ روى آن را تفحّصى کامل نمى داند ـ مواردى را به عنوان اسلوبهاى تعریف قرآنى قابل طرح دانسته که فهرست وار بدان اشاره مى شود:12 1. مواردى که با عبارت هایى همچون (یسألونک عن) , (و ما ادراک ما), (انبئکم), (هل أدلّکم), (هل أتاک حدیث) و امثال آن, بیان شده است. 2. برخى از موارد استفهام با (ما) و (مَن). 3. برخى از موارد کاربرد(مِن) نشوى و (مِن) تبعیضى. 4. برخى از بدل ها.13 5. برخى از مواردى که یک یا چند امر را از یک مجموعه خارج مى کند.14 6. مواردى که منعوتى در آخر آیه, و نعتِ آن در آغاز آیه بعد ذکر مى شود.15 7. مواردى که موصولى در صدر آیه, و اسم اشاره اى در ذیل همان آیه آورده مى شود.16 8. مواردى که رابط خبر با مبتدا ـ به جاى ضمیر ـ خود, یک کلمه است.17 9. بسیارى از جمله هاى اسمیه.18 10. اسلوب هاى حصر, همچون: ـ آوردن ضمیر فصل.19 ـ کاربرد (لکن) پس از (لیس).20 ـ استعمال (انّما)21 و….
پیشینه پژوهش و مطالعات مقدماتى لازم
تا آنجا که نگارنده اطلاع یافته است, این موضوع تاکنون به طور جداگانه, مورد نظر نبوده و در آن کاوشى صورت نگرفته است. البته در کتابهاى مربوط به واژگان قرآن و برخى تفاسیر ـ که از شیوه تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرده اند ـ گاهى در مقام بیانِ واژه ها و مصطلحات خاص قرآنى از خود آیات بهره جسته اند, ولى نگاه آنان به این امر, یک نگاه آلى و ابزارى بوده است. نیز در شاخه هایى از علوم قرآنى مى توان جاى پاى این بحث را یافت که براى انجام این پژوهش, باید در آن مباحث نیز تأمّل کرد. به طور کلى مطالعه مبحث حقیقت شرعیه در اصول فقه, بررسى ملاک هاى تنوع و تفکیک علوم قرآنى, مراجعه به برخى موضوعات قرآنى همچون (اسباب نزول), (تأویل), (وجوه و نظائر), (حقیقت و مجاز), (خاص و عام), (غریب القرآن), (مجمل و مبین), (مطلق و مقیّد), (حصر و ا ختصاص), (کنایه و تعریض), (مبهمات) و (مفردات), در طى مراحل این تحقیق, بایسته یا سودمند خواهد بود.
بایستگى, اهداف, نتایج و کاربردهاى این پژوهش
ضرورت این تحقیق به ضرورت گسترش دانش ـ آن هم در حوزه قرآن و حدیث ـ باز مى گردد; اینکه اصطلاحات دینى و یا برخى پدیده ها و نهاده هاى دیگر, از نگاه قرآن چگونه تعریف مى شوند, گام نخست هرگونه پژوهش در علوم و معارف الهى است. هدف از این پژوهش نیز چیزى جز اثبات مدّعا22 و فرضیه هاى اولیه23 آن نیست و پس از انجام موفق آن, فرهنگواره اى از تعاریف مبتنى بر نصّ آیات قرآن به دست مى آید که مى توان آن را بر اساس (معرَّف) ها, تنظیم و ارائه کرد. فراورده این طرح, به طور مشخص مى تواند در تحقیقات و تألیفات زیر مورد مراجعه و استفاده قرار گیرد: الف. کلیه دانش نامه ها, دائرة المعارف ها, فرهنگهاى اصطلاحات علوم اسلامى و واژه نامه هاى قرآنى. ب. کلیه تفسیرها, به ویژه تفاسیر قرآن به قرآن. ج. ترجمه هاى قرآن. د. تفاسیر موضوعى. هـ. بحث جداسازى بین معانى لغوى از معانى ثانوى (در واژگان قرآنى), که در اصول فقه و نیز زبان شناسى مطرح است. در پایان از همه صاحب نظران در علوم قرآن و حدیث, خاضعانه مى خواهم که از سرلطف نگاهى به نوشته حاضر افکنده ـ البته چنانچه آن را در خود نقد و نظر مى یابند ـ نگارنده را به تذکارهاى خود بنوازند.
پی نوشت ها:
________________________________________
1.قطب الدین شیرازى (در درّة التاج لغرة الدباج, تصحیح شده سید محمد مشکوة, انتشارات حکمت, 1365 ش, 167), دانش هاى قرآنى را دوازده گونه, و بدرالدین زرکشى (در البرهان فى علوم القرآن, تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم, قاهره, دار الکتب العربیة, 1376ق, 1/9ـ12) آنها را چهل و هفت نوع دانسته است, همو به نقل از فقیهى به نام ابن العربى, شمار علوم قرآن را تنها در محدوده کلمات, به 309800 علم رسانده است; نگاه کنید به: البرهان, 1/16. 2. جلال الدین سیوطى, علوم قرآن را هشتادگونه بر شمرده است; به مقدمه (الاتقان) مراجعه شود. 3.بدرالدین زرکشى در البرهان 1/9, عبارتى آورده که ترجمه آن چنین است: (از آنجا که علوم قرآن در حصر نیاید و معانیِ آن قابل استقصا نیست, باید به قدر ممکن بدان اهتمام ورزید). 4. براى توضیح بیشتر, نگاه کنید به: علوم القرآن عند المفسرین, مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة, قم, مکتب الاعلام الاسلامى, 1374ش, 1/9. 5. حضرت استاد آیت الله معرفت, بنا به اظهار نظر شفاهى ایشان درکتابى که به تازگى به دست نشر سپرده شده رأیِ خود را در این باره آورده است, جناب مهدوى راد نیز یک بار به کوشش هاى خود و برخى صاحبنظرانِ معاصر در مورد ملاک تفکیک علوم قرآنى اشاراتى داشته است; نیز نگاه کنید به: علوم قرآن و فهرست منابع, طالقانى, عبدالوهاب, قم, دارالقرآن الکریم, 1361ش, 45 ـ 60. 6. معانى و تفسیر آیات, تخصیصاً یا تخصّصاً از دایره علوم قرآنى خارج است; نگاه کنید به علوم القرآن عند المفسرین, 1/9 ـ 10. 7. مقصود از علوم قرآنى در این مقال, علومى است که از قرآن استخراج مى شود و از بررسى آیات به دست مى آید و در اصطلاح (علوم فى القرآن) نامیده مى شود. 8. نگارنده در اینجا در مقام تعریف علوم قرآنى نیست, از این رو قیودى همچون (نگاه افکندن از بیرون به قرآن) و (مقدم بودن بر تفسیر) که برخى براى تعریف علوم قرآن ذکر کرده اند, نیز قابل توجه است; نگاه کنید به: علوم القرآن عند المفسرین, 1/9. 9. .Proposal 10. در دانش گرانمایه (اصول فقه), مباحث گسترده اى دراین باره با عنوان (حقیقت شرعیه) مطرح است; ناگفته نماند در اصل وجود الفاظى با معانى غیرلغوى خود ـ یعنى معانى شرعى ـ ظاهراً اختلافى نیست, اما اینکه این الفاظ در عصر نبوت به حقیقت تبدیل شده اند ـ تا آنها را حقیقت شرعیه بنامیم ـ و یا پس از آن عصر, حکم حقیقت را یافته اند ـ که آنها را حقیقت متشرعه بدانیم ـ مورد اختلاف است. نیز آن که این فرایند, با وضع تعیینى یا تعیّنى صورت پذیرفته, محل بحث است, البته مقصود ما دراین مقال, چیزى فراتر از حقیقت شرعیه یا متشرعه است وهمه معانى جدید واژگان قرآن ـ و نه تنها معانى شرعى و فقهى آن ـ را در بر مى گیرد که ظاهراً تعیینى بودنِ وضع در برخى موارد, مشهود است. 11. به عنوان نمونه به این کلام امیرمؤمنان(ع) توجه فرمایید: (الزهد کلّه بین کلمتین من القرآن, قال الله سبحانه: (لکیلا تأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بماآتاکم) و من لم یأس على الماضى و لم یفرح بالآتى فقد أخذ الزهد بطرفیه). نگاه کنید به: نهج البلاغه, نسخه همراه با معجم المفهرس, حکمت439. 12. در اینجا براى مواردى که مى توان با استفاده از فهرست هاى واژگان قرآن به نمونه هاى آن دست یافت, مثالى ذکر نشده است. 13. مثل آیه 5 سوره فاتحه, در تعریف (الصراط المستقیم). 14. مثل آیات 8 و 16 سوره بقره, به ترتیب در تعریف (مؤمنین) و (مهتدین). 15. همانند آیه 3 سوره بقره, و آیه 31 سوره نحل, و آیه 49 سوره انبیاء, در تعریف (المتقین), و آیه هاى 27 و 46 سوره بقره, و آیه 19 سوره هود, و آیه 20 سوره رعد, و آیه 35 سوره حج, به ترتیب در تعریف (الفاسقون), (الخاشعون), (الظالمین), (اولوالالباب) و (المخبتین). 16. همچون آیات 159 و 161 سوره بقره, در تعریف ملعونان. 17. مانند آیه 98 سوره بقره, در تعریف (الکافرین), و آیه 56 سوره مائده در تعریف (حزب الله). 18. مانند آیه 55 انفال, در تعریف (شرّ الدوابّ) و نیز بسیارى از جمله هاى اسمیه که مبتداى آنها اسم اشاره است; به عنوان نمونه نگاه کنید به: سوره یوسف/40, سوره زمر/34 و سوره تغابن /9. 19. مانند آیات 5, 12, 13 , 27, 121 و 177 سوره بقره, به ترتیب در تعریف (المفلحون), (المفسدون), (السفهاء), (الخاسرون) و (المتقون). نیز بیشتر قالب هاى (اولئک هم) و (ذلک هو). 20. مانند آیه هاى 177 و 189 سوره بقره, در تعریف (برّ). 21. مانند آیه 55 سوره مائده, آیه سوره انفال, به ترتیب در تعریف (ولیّ) و (المؤمنون). 22.مدعاى تحقیق پیشنهادى, گزاره مورد پرسش در این سؤال اصلى است که آیا مى توان گونه اى جدید از علوم قرآنى را با عنوان (تعریفات قرآنى) شناسایى کرد؟ 23. فرضیه هاى این تحقیق را مى توان در موارد زیر, خلاصه کرد: الف. در قرآن واژه هایى وجود دارد که این واژگان با معانى مورد نظر قرآن, پیش از این در زبان و فرهنگ عرب کاربرد نداشته است. ب.قرآن, گاه خود به تعریف این دسته الفاظ ـ یا به تعبیر گویاتر, اصطلاحات ـ پرداخته و گاه از دیگر پدیده هاى معهود در میان مخاطبانش نیز, تعریف جدیدى عرضه کرده است. ج. از قرآن عباراتى قابل استخراج است که مى توان از آنها به عنوان گزاره هاى خبرى در تعریف اصطلاحات دینى بهره جست.
 

تبلیغات