چکیده

در این بخش چند سند را که مربوط به جریان‌ها و جناح‌های مختلف و درگیر در جنبش مشروطیت است، با هم مرور می‌کنیم: سند شماره یک، خواسته‌های علمای متحصن در حضرت عبدالعظیم را بیان می‌دارد. سند شماره 2، مربوط به درخواست مجلس شورای صدر مشروطه از شیخ‌فضل‌الله نوری است برای اصلاح و تکمیل متمم قانون اساسی مشروطیت. سند شماره 3، دفاعیه علمای متحصن در برابر تهمت‌ها و دروغ‌هایی است که جناح سکولار به آنان می‌بستند. سند شماره 4، اصل پیشنهادی شیخ شهید به مجلس است درباره هیات علمای طراز اول ناظر برقوانین مجلس. سند شماره 5 ، سند ذلت ابراهیم زنجانی (دادستان بدنام دادگاه شیخ شهید) را به نمایش می‌گذارد که به تمنای اندک احترامی از مقامات دولتی در زنجان از رضاخان درخواست یک دستخط تاییدآمیز را می‌نماید سند شماره 6 ، که آن را سند بردگی می‌خوانیم، مربوط به فتوای سراسر ذلت تقی‌زاده است آنجا که به ایرانیان افاضه می‌فرماید که باید «ظاهرا و باطن و جسما و روحا، فرنگی‌مآب شوند و بس.» اما همو که از افراطی‌ترین چهره‌های جریان مشروطه سکولار و غربی است (سند شماره 7:) مطابق این سند تقی زاده در اواخر عمر و در دوران پختگی نسبی ، از آن مواضع عدول می‌کند و در مجله یغما به خطای خویش اعتراف می‌نماید.

متن

سند شماره 1
خواسته‌های مشروعه‌خواهان
بسم‌الله الرحمن الرحیم
صورت مقاصد علماء اعلام و حجج اسلام مهاجرین دامت برکاتهم بر وجه اجمال در این ورقه برای برادران دینی نوشته می‌شود که بدانند و بفهمند که به هیچ وجه، غرض دنیوی نیست، فقط غرض، حفظ بیضه اسلام از انحرافات [است] که ملحدین وزنادقه خذلهم الله اراده نموده لاانالهم‌الله تعالی ما ارادو انشاءالله تعالی.
اولا تلو کلمه مشروطه در اول قانون اساسی تصریح به کلمه مبارکه مشروعه و قانون محمدی صلی‌الله علیه و آله بشود.
ثانیا آن که لایحه نظارت علماء که به طبع رسیده بدون تغییر ضم قانون شود و تعیین هیات نظار هم در همه اعصار فقط با علماء مقلدین باشد چه آن که خودشان تعیین بفرمایند یا بقرعه خودشان معین شود و ماده[‌ای] که حجت‌الاسلام آقای آخوند خراسانی مدظله که تلگرافا به توسط حجت‌الاسلام آقای حاجی شیخ فضل‌الله دامت برکاته از مجلس محترم خواستند امتثالا لا‌مره الشریف در قانون اساسی درج شود.
ثالثا اصلاحات مواد قانونیه از تقیید مطلقات و تـخـصـیـص عـمـومات و استثناء مایحتاج الی الاستثناء مثل تهذیب مطبوعات و روزنامه‌جات از کفریات و توهینات به شرع و اهل شرع و غیرها که در محضر علمای اعلام و وجوه از وکلا واقع شد، باید به همان نحو در نظامنامه بدون تغییر و تبدیل درج شود. انشاءالله تعالی
سند شماره 2
درخواست مجلس از شیخ
حضور مبارک حضرت مستطاب مروج‌الاحکام ملاذ الانام حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ فضل‌الله!
چون اغلب بلاد به واسطه منقصت قانون اساسی، مغشوش و جدا اهالی آنها مطالبه تکمیل آن را می‌نمایند، خاصه اهالی آذربایجان و رشت.
چنانچه خاطر مبارک مستحضر است عما قریب، اشکالات فوق‌العاده در مجلس اولیای دولت و امنای ملت، خواهد شد؛ لهذا عموم اعضای مجلس مقدس شورای ملی جدا تمنا می‌نمایند که از برای آسایش عموم مردم و رفع این اختلالات و اغتشاشات، حضرت مستطاب عالی چند روز متوالی همه روزه از 3 ساعت به غروب مانده تشریف آورده در مجلس منقصت قانون اساسی را مطرح و مذاکره و مداقه نموده، تسویه و تصحیح بفرمایید که عاجلا بصحه همایونی رسانده، طبع و نشر در جلوگیری از این مشکلات و اختلالات بشود و این مطلب را باید از اهم فرایض مضیقه دانسته و برای حفظ بلاد و عباد ان‌شاءالله دریغ نفرمایید.

سند شماره 3
اعلان حمایت مشروعه‌خواهان از مجلس
بسمه تعالی شانه
بر عموم اهل اسلام اعلان و اعلام می‌دارد که امروز مجلس شورای ملی منکر ندارد. نه از سلسله مجتهدین و نه از سایر طبقات.
این که ارباب حسد، و اصحاب غرض می‌گویند، و مـی‌نـویـسـنـد، و مـنـتـشـر مـی‌کـنـنـد، کـه جناب حـجـت‌الاسـلام والـمـسـلمین آقای حاجی شیخ فضل‌الله سلمه‌الله تعالی منکر مجلس شورای ملی می‌باشند دروغ است دروغ.
مکرر در همین موقع توقف زاویه مقدسه مطلب خودشان را بر منبر، و در محضر، اظهار و اجهار نمودند و در حضور گروهی انبوه از عالم و عامی، قرآن بیرون آورده قسم‌های غلاظ و شداد یاد کردند و مخصوصا روز جمعه گذشته به این شرح نطق فرمودند که: «ایهاالناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تاسیس این اساس بیش از همه کس می‌دانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ‌یک همراه نبودند و همه را به اقامه دلایل و براهین، من همراه کردم. از خود آن آقایان عظام می‌توانید این مطلب را جویا شوید.
الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد، و تجددی در رای من بهم نرسیده است. صریحا می‌گویم همه بشنوید، و به غائبین هم برسانید، که من آن مجلس شورای ملی را می‌خواهم که عموم مسلمانان آن را می‌خواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان، مجلسی می‌خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و برخلاف قرآن، و برخلاف شریعت محمدی(ص)‌، و برخلاف مذهب مـقـدس جـعفری، قانونی نگذارد. من همچنین مجلسی می‌خواهم پس من و عموم مسلمین بر یک رای هستیم.
اختلاف میان ما، و لامذهب‌‌هاست که منکر اسلامیت، و دشمن دین حنیف هستند. چه بابیه مزدکی مذهب و چه طبیعیه فرنگی مشرب. طرف من و کافه مسلمین اینها واقع شده‌‌اند و شب و روز در تلاش، و تک و دو هستند، که بر مسلمان‌ها این فقره را مشتبه کنند و نگذارند، که مردم ملتفت و متنبه شوند، که من و آنها همگی همرای و همراه هستیم و اختلافی نداریم.
آیا به رای العین مشاهده نمی‌کنید (ای برادران دینی من)‌ که از تاریخ انعقاد این مجلس هر چه در طهران، آزادی‌طلب و طبیعی مشرب و بابی مذهب است، یکدفعه از پشت پرده بیرون آمده‌اند و به دسته‌بندی و هرزگی و راهزنی شروع کرده‌اند؟ بگویید ببینم! این چه اختصاص و خویشاوندی است میانه این سنخ مردم و این مجلس معقود در بهارستان؟
خدای تعالی راضی مباد از کسی که درباره مجلس شورای ملی غیر از تصحیح و تکمیل و تنقیح، خیالی داشته باشد، و بر سخط و غضب الهی گرفتار باشند کسانی که مطلب مرا برخلاف واقع انتشار می‌دهند و بر مسلمان‌ها تدلیس و اشتباه می‌کنند و راه رفع شبهه را از هر جهت مسدود می‌سازند، تا سخن ما به گوش مسلمانان نرسد. و به خرج مردم بدهند که فلانی و سایر مهاجرین، منکر اصل مجلس شورای ملی شده‌اند.
ایها المومنون
تلگرافی که این چند روزه به اسم حجج‌الاسلام والمسلمین آقای حاجی، و آقای آخوند، و آقای آقا شیخ عبدالله، دامت برکاتهم، طبع و انتشار داده‌اند و خواسته‌اند برخلاف تقریر ما شهرتی داده باشند، همان تلگراف را خواه سند انتسابش به حضرات آقایان معظم دامت برکاتهم محقق و معلوم باشد، و خواه مثل بعضی دیگر مجعول و موهوم باشد، ما مهاجرین آن تلگراف را قبول داریم. و مقصد ما همان است که در آن تلگراف مندرج است. کسانی که از روی قوانین خارجه، نظامنامه اساسی برای مجلس شورای ملی تدوین می‌کنند نگارشات خود را بر طـبـق هـمـان صورت تلگراف قرار بدهند دیگر دعاگویان را هیچ شکایت و موجب مهاجرت نخواهد ماند و معلوم خواهد شد که منکر مجلس و مخرب مجلس، ما هستیم یا دیگران. (جف‌القلم و تم‌الکلم)‌
در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم(ع)‌ به طبع رسید
یوم سه‌شنبه 12 جمادی‌‌الثانیه 1326

سند شماره 4
اصل پیشنهادی شیخ فضل‌الله نوری به مجلس درباره هیات طراز اول
بسم‌الله الرحمن الرحیم
صورتی است که به تاریخ عصر یوم شانزدهم ربیع‌الثانی 1325 در مجلس شورای ملی با حضور حجج اسلامیه و عده معتدبها از وکلا محترمین و جناب رئیس نوشته شد که به نظامنامه اساسی ملحق شود و اتفاق آراء بر این شد [که] دیگر تغییری نخواهد داده شد:
این مجلس مقدس شورای ملی که به‌توجه حضرت امام عصر عجل‌الله فرجه و بذل مرحمت اعـلـیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه و عامه ملت ایران تاسیس شده باید در هیچ عصر از اعصار مواد احکامیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام علیه‌الصلوه` و السلام نداشته باشد و معین است که تشخیص مواد موافقت و مخالفت قوانین موضوعه مجلس شورای ملی با قواعد اسلامیه در عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجودهم بوده و هست، لذا مقرر است در هر عصری از اعصار انجمنی از طراز اول مجتهدین و فقهاء متدینین تشکیل شود که قوانین موضوعه مجلس را قبل از تاسیس، در آن انجمن علمی به‌دقت ملاحظه و مذاکره نمایند. اگر آن چه وضع شده، مخالفت با احکام شرعیه باشد عنوان قانونیت پیدا نخواهد کرد و امر انجمن علمی در این باب، مطاع و متبع است و این ماده ابدا تغییرپذیر نخواهد بود.
حرر فی هفتم شهر ع1
[این‌ متن در روزنامه «انجمن مقدس ملی اصفهان» شماره 24 سال اول جمادی‌الاول 1325 چاپ شده و ممضی به امضای «الاحقر فضل‌الله النوری» می‌باشد.]

سند شماره 5
حاضر به انجام هرکاری هستم!
26 جوزا [خرداد] 1303
مقام رفیع ریاست وزراء عظام دامت عظمته
این بنده که فعلا کاری ندارم و با این‌که مستخدم وزارت معارف هستم. فعلا شغلی معین نگردیده، بـه‌واسطه بعضی کارهای شخصی و تغییر هوا، مرخصی گرفته‌ام که زمانی به زنجان مسافرت کرده، آنجا مشغول دعا باشم.
اولا از حضرت اشرف هم مرخصی می‌خواهم و هر جا باشم از خدمتگذاری کوتاهی نخواهم داشت. ثانیا مستدعی هستم مقرر فرمایید که چیزی به عنوان حکومت و روساء سایر دوائر دولتی، از قوشونی[کذا] و غیره مرقوم شود که اندک مدتی که بنده آنجا خواهم بود در حفظ مراتب بنده و انجام بعضی مرجوعات مشروعه مساعدت نمایند؛ در ظل مرحمت محترما مسافرت و عودت نمایم و هر امر هم فرمایند حاضر [به] انجام [آن] هستم. ابراهیم زنجانی
[اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران سند شماره 1ــ1642]

سند شماره 6
سند بردگی
به عقیده نویسنده سطور، امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطن‌دوستان ایران با تمام قوی... باید در راه آن بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند، سه چیز است که هر چه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود، کمتر از حقیقت، گفته شده:
نخست: قبول و ترویج تمدن اروپا بلا شرط و قید، و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا (جز از زبان)‌ و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی]!![ و ایرادات بی‌معنی که از معنی غلط وطن‌پرستی ناشی می‌شود و آن را «وطن‌پرستی کاذب]!![» توان خواند...
این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت]!![ به ایران و همچنین آنان که به واسطه تجارب علمی و سیاسی زیاد]!![ با نویسنده هم عقیده‌اند: «ایران باید ظاهرا و باطنا، و جسما و روحا، فرنگی مآب شود و بس]!![»
[مجله کاوه، دوره جدید، غره جمادی الآخره
1338 هجری قمری برابر با 22 ژانویه 1920، ‌ص 2]

سند شماره 7
اعتراف تقی‌زاده به خطای خویش
این جانب در تحریض و تشویق به اخذ تمدن مغربی در ایران (اگر هم قدری به خطا و افراط)‌ پیشقدم بوده‌ام، و چنان که اغلب می‌دانید اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی را در چهل سال قبل بی‌پروا انداختم، که با مقتضیات و اوضاع آن زمان شاید تندروی شمرده می‌شد و به جای تعبیر «اخذ تمدن غربی»، پوست کنده، فرنگی‌مآب شدن مطلق ظاهری و باطنی و جسمانی و روحانی را واجب شمردم. و چون این عقیده ــ که قدری افراطی دانسته شد ــ در تاریخ زندگی من مانده، اگر تفسیر و تصحیحی لازم داشته باشد، ا لبته بهتر آن است که خودم قبل از خاتمه حیات خود، نتیجه تفکر و تجربه بعدی این مدت را، روزی بیان و توضیح کنم... .
من باید اقرار کنم که فتوای تند و انقلابی من در این امر ــ در چهل سال قبل ــ در روزنامه کاوه و بعضی مقالات بعدی مبنی بر دعوت به تغییرات کلی انقلابی نیز متضمن مقداری از این نوع افراط بوده.
[سیدحسن تقی‌زاده، «اخذ تمدن خارجی»، یغما، سال 1339، ص 419]
 
پنجشنبه 08 مرداد 1388           

 

تبلیغات