عبدالعلی شکر

عبدالعلی شکر

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: دانشیار دانشگاه شیراز
پست الکترونیکی: Ashokr@rose.shirazu.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۲ مورد.
۱.

بررسی تأثیر نظریۀ تشکیک وجود بر دیدگاه کل گرایی در اندیشۀ ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تشکیک وجود وجود حقیقی وجود کل ملاصدرا وحدت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 321 تعداد دانلود : 359
نظریۀ کل نگری برخلاف سایر نظریات، در فلسفۀ اسلامی و به ویژه حکمت متعالیه به نحو بایسته مورد توجه قرار نگرفته است. نظریات در باب چگونگی وجود کل یا مجموع به عنوان امری برگرفته از آحاد، در جهت تأیید یا رد وجود حقیقی آن، به طور ضمنی در خلال برخی مسایل پیش آمده در حکمت متعالیه و به مقتضای آنها، پذیرفتنی است. کاوش در این نظریات مرتبط، دو موضع متعارض از نظریۀ ملاصدرا دربارۀ وجود «کل» به دست می دهد: برخی عبارات آشکارا بیانگر نفی وجود کل هستند و برخی دیگر به گونۀ ضمنی یا صریح بر وجود آن اذعان می کنند. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی- انتقادی، پس از ملاحظۀ عبارات متعارض ملاصدرا در این خصوص، با التفات به مختصات اصل تشکیک وجود، دیدگاه او را نقد و نظریۀ کل نگری را امکان سنجی کند. حاصل پژوهش، بیانگر این است که اعتقاد به وجود کل، از لوازم بیّن اصل تشکیک وجود است. کثرت طولی و عرضی که با عنایت به سه مؤلفۀ اساسی اصل تشکیک وجود؛ یعنی وحدت، کثرت و عینیت آن دو قابل تبیین است، وجود حقیقی کل را امری مسلم و نفی آن و انحصار وجود کل را در وجود آحادش با مختصات تشکیک وجود، ناسازگار نشان می دهد.
۲.

مساوقت وجود و تجرد براساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 685 تعداد دانلود : 212
در آثار حکما، تقسیم موجود به مجرد و مادی براساس ملاک های مختلفی صورت گرفته است. حکمای مشاء موجود مادی را به معنای هیولانی و منسوب به هیولا می دانند. منکرین هیولا مانند شیخ اشراق نیز به دوگانه مجرد و مادی در هستی معتقدند؛ اما ملاک این تقسیم بندی را نه هیولا بلکه امور دیگری مانند قوه و قابلیت، قبول اشاره حسی، غیبت و حضور می دانند. ملاصدرا به اقتضای سبک و شیوه نگارشی که دارد از ملاک های مذکور در تقسیم موجود به مجرد و مادی استفاده کرده است. در این پژوهش سعی شده است با روش توصیفی - تحلیلی ناکارآمدی ملاک های یاد شده در ایجاد دو قطبی مجرد و مادی در نظام هستی نشان داده شود و با تکیه بر آراء و مبانی ملاصدرا مساوقت وجود و تجرد در حکمت متعالیه اثبات شود.  
۳.

دیدگاه ابن سینا در باب پیوستگی میان سعادت ناشی از ادراکات با احوال مغز انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 602 تعداد دانلود : 133
ابن سینا در ایراد مباحث مربوط به سعادت ناشی از ادراک انسان بر نقش محوری «ادراک» تأکید دارد. از نظر او ادراکات انسان اعم از حسی، خیالی و عقلی، سعادت متناسب با خود را به دنبال دارد. از آنجا که وضعیت مغزی تأثیر مستقیمی بر نحوه ادراک انسان دارد، سعادت مذکور با واسطه به وضعیت مغزی نیز مرتبط می شود. در نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، تأثیر سلامت مغز بر ادراک و به تبع، تأثیرپذیری سعادت از آن مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. مطابق یافته های این جستار وضعیت های نابهنجار مغزی در سه مورد اختلالات سرشتی، سوء مزاج و بیماری های مغزی، موجب اختلال در فرآیند طبیعی ادراک می شود. این اختلال باعث می شود کمال قوای مختلف و در نتیجه سعادت حاصل از آن ناحیه، از جمله سعادت حاصل از ناحیه قوه عاقله- که برترین نوع سعادت به شمار می رود- مختل گردد. با ملاحظه رابطه میان وضعیت مغزی که غالباً خارج از حیطه اراده و اختیار فرد است و تلاش نوع انسان برای رسیدن به سعادت ناشی از ادراکات، این پرسش مطرح می شود که سعادت افرادی که دچار نابهنجاری های مغزی هستند، چگونه تحقق می یابد؟ با تأمل در آثار ابن سینا می توان دو پاسخ به این پرسش ارائه داد که پاسخ اول، پاسخی تجربی و ناظر به امکان تعدیل مغز در حیات دنیوی است و پاسخ دوم، پاسخی فلسفی است که با توجه به نظریه اکتساب نوعی کمال نفس پس از مرگ، کیفیت رسیدن این افراد به سعادت ادراکی تبیین می گردد.
۴.

أحد و أحدیت؛ بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: أحد أحدیت واحدیت فلوطین ابن عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 889 تعداد دانلود : 657
هر چند فلوطین و ابن عربی از دو مکتب فکری جداگانه و مستقل هستند، اندیشه های آنها در مورد خداوند شباهت بسیاری دارد. به گونه ای که برخی از وجوه شباهت أحد فلوطینی ناظر به احدیت وصفی و برخی دیگر به أحدیت ذاتی است. از این جهت، از نظر هر دو آنها ذات خداوند قابل شناخت نیست و معلوم انسان یا موجود دیگری نمی گردد؛ همچنین ذات خداوند دارای وحدت حقیقی است و سایر موجودات وحدت غیر حقیقی دارند، چگونگی صدور موجودات در تشکیک طولی و عقل بودن نخستین صادر و وحدت وجود، نیازمندی و فقر همه موجودات به خداوند، از جمله مشابهت ها می باشد. با وجود این مشابهت ها، تفاوت هایی نیز میان مبانی و اندیشه های این دو متفکر هست. فلوطین شناخت أحد را صرفا سلبی می داند و ادراک ایجابی از نظر او به طور کلی منتفی است. در مقابل ابن عربی با تفاوت گذاری میان أحدیت وصفی و واحدیت، شناخت ایجابی را در مقام واحدیت اثبات می نماید. این مقاله از جهت بررسی و تحلیل تفاوت ها و شباهت های بیان شده میان فلوطین و مکتب ابن عربی دارای نوآوری می باشد.
۵.

تحلیل انتقادی احکام اجزای قضایای شرطیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قضایای شرطیه اجزای قضایای شرطیه صدق و کذب ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 915 تعداد دانلود : 662
در قضایای شرطیه گفته می شود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل می شوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب می شوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمی شوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ذاتی خبر هستند. اما تامل در اجزای قضایای شرطیه نشان می دهد که این اجزاء در زمانی که جزء قضیه شرطیه تلقی می شوند، خصوصیت و حکم خبریت و اتصاف به صدق و کذب را همچنان دارا هستند و با همین معیار و چگونگی رابطه میان آنها، صدق و کذب قضایای شرطیه تحصیل و تعیین می شود. این نوشتار با رویکرد تحلیل گزاره ای، به این نتیجه می رسد که اجزای شرطیات به عنوان طرفین منفصله یا مقدم و تالی در متصله، از وصف صدق و کذب برخوردار هستند و به همین دلیل از خبریت خارج نمی شوند. در نتیجه در ضمن قضایای شرطیه نیز همچنان به عنوان قضیه ملاحظه می شوند.
۶.

تضاد انگاری در نظریه حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 624 تعداد دانلود : 867
حدوث جسمانی نفس و نیل آن به مرتبه تجرد عقلانی پس از طی مراحل استکمالی، از دست آوردهای مکتب حکمت متعالیه به شمار می رود که مسبوق به سابقه در میان حکمای قبل از صدرالمتالهین نیست. مطابق مبانی ایشان، نفس انسانی به واسطه حرکت ذاتی و جوهری خویش از مرتبه مادیت به مرتبه تجرد محض نایل می شود. این مفاد قاعده جسمانیه الحدوث و روحانیه البقای نفس است. شبهه ای که به عنوان مسئله تحقیق از این منظر پدیدار می گردد این است که چگونه یک امر واحد حقیقی مانند نفس، متصف به دو وصف متضاد یا متناقض؛ یعنی مادیت و تجرد می شود؟ آیا این همان انقلاب مستحیل است؟ یافته های تحقیق در این مساله نشان می دهد که بر اساس اصالت وجود و مراتب تشکیکی آن، شبهه مورد نظر توان ورود به این عرصه را نخواهد داشت؛ زیرا استحاله انقلاب ذاتی مربوط به نگرش اصالت ماهیت و نیز اصالت وجود مبتنی بر تباین وجودات است. مراتب تشکیکی وجود نفس ناطقه انسانی مصحح این است که نفس در یک مرتبه مادی است و در مرتبه دیگر، مادیت را پشت سر گذاشته و به مرتبه تجرد می رسد. بنابر این وحدت در مرتبه در اینجا صادق نیست تا اجتماع دو امر متضاد یا متناقض لازم آید. در مراتب تشکیکی به جهت عینیت مابه الامتیاز با مابه الاتفاق، خدشه ای در بساطت و وحدانیت نفس نیز وارد نمی کند. این دیدگاه ضمن سازگاری با آموزه های وحیانی، مویداتی نیز در این حوزه دارد. این نوشتار با روش تحقیق توصیفی و تحلیل مبانی، به بررسی و تحلیل این مساله پرداخته است.
۷.

موضع منطق و فلسفه در مبحث کلی و جزیی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کلی و جزیی کلیات خمس کلی طبیعی مقولات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 615 تعداد دانلود : 765
کلی و جزیی از قبیل مسایلی است که در فلسفه و منطق به بحث گذاشته می شود. از آنجا که مرزبندی علوم از طریق تعیین موضوعات آنها صورت می پذیرد تا از تداخل مسایل پرهیز و محدوده هر علم مشخص شود، این سوال به ذهن متبادر می شود که چرا بحث از کلی و جزیی در دو علم منطق و فلسفه مورد بررسی قرار داده می-شود؟ نوشتار حاضر در پی یافتن وجه تمایز این بحث در این دوگستره علمی است. با مطالعه سیر تاریخی و استفاده از روش تحلیلی این نتیجه حاصل می شود که از ابتدای شکل گیری این بحث در نظام فکری ارسطو، میان متافیزیک و منطق وی تمایز معناداری به چشم نمی خورد. حکمای مسلمان از جمله ابن سینا گرچه در مقام شرح آثار ارسطو ابتدا به شیوه وی عمل کردند، اما در ادامه برخی از مباحث از جمله مقولات که کلیات خمس به منزله مدخل آن بود را خارج از وظیفه منطق دانستند. از طرفی کلیات خمس به دلیل کارایی در مبحث تصورات و تعاریف، از مسایل گریز ناپذیر در منطق است. در باب مقسم کلیات پنجگانه نیز در میان صاحبنظران اختلافاتی دیده می شود که نشانگر تداخل مساله مورد نظر در دو حوزه فلسفه و منطق است. برخی دیدگاهها در وجه تمایز این بحث در دو حیطه مذکور، اعتبار و حیثیات مختلف را مطرح ساخته و برخی نیز بحث وجودشناختی کلیات را به فلسفه و بررسی احکام آن را به حوزه منطق محول کرده اند.
۸.

بررسی تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه از حکمت مشایی و اشراقی بر پایه وجود رابط و مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هستی شناسی حکمت متعالیه حکمت مشایی حکمت اشراقی وجود رابط و مستقل ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 765 تعداد دانلود : 147
ارائه شناخت متقن از جهان هستی، از اهداف محوری سه مشرب فکری مشایی، اشراقی و صدرایی بر پایه اصول و مبانی خویش است. سوال اساسی در این نوشتار این است که وجه تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه صدرایی نسبت به دو مکتب مشایی و اشراقی چیست؟ در پاسخ باید توجه داشت که بارقههای اصالت وجود در مکتب مشایی، برخلاف حکمت متعالیه، خالی از رسوبات تفکر ماهیتگرایانه نیست. اصول هستیشناسی این مشرب تحت تاثیر هیات بطلمیوسی نضج یافته است. مکتب اشراق نیز متاثر از نگرش اصالت ماهوی است. بدین قرار هستیشناسی این دو مکتب مبتنی بر پایههای لغزان است. حکمت متعالیه با ابتنای بر اصول مبرهنی همچون اصالت وجود، تبیینی متمایز از جهان و مراتب آن ارائه مینماید. مبانی هستیشناسی حکمت متعالیه بر پایههای عقلانی استوار بوده و حتی قادر است برخی از مبانی عرفانی مانند وحدت وجود را نیز صبغه عقلانی بخشد و زمینههای تقریب این دو مشرب را نیز فراهم نماید. صدرالمتالهین با مبنای اصالت وجود و تحلیل اصل علیت، امکان ماهوی را به امکان فقری بازگرداند و وجود را به مستقل و رابط تقسیم کرد. هستیشناسی مبتنی بر این نگرش، انحصار در هستی را به ضلع نخست آن اختصاص میدهد و از این رهگذر به مرز وحدت وجود نزدیک میشود. بررسی و تعمیق این دستاورد با روش تحلیلی مقایسهای از اهداف این نوشتار است. نتایج نشان میدهد که هستی شناسی حکمت متعالیه برخلاف حکمت مشایی و اشراقی فارغ از رسوبات کثرتزای ماهوی و مبتنی بر اصول مستحکم بوده و وحدت حقیقی هستی را بازنمایی میکند.
۹.

انگاره انتساب «فرزند» و «ولادت» به خدا، و نقد لوازم آن بر اساس آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ولادت فرزند خداوند ابداع خلق لا من شئ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 211 تعداد دانلود : 891
انتساب «فرزند» و «ولادت» به خدا انگاره ای تاریخی است به طوری که قرآن با شیوه های گوناگونی آن را مورد نقد و نکوش قرار داده است. از طرفی باور به این آموزه، لوازمی را دربردارد که در تقابل با آموزه های ناب توحیدی است. مقاله ی حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی، سیر تاریخی و لوازم باور به «ولادت» را بر مبنای آیات قرآن و همچنین مؤیدات روایی مورد بررسی قرار داده است. نتایج حکایت از آن دارد که قرآن با ذکر صفاتی نظیر مالک حقیقی، قادر مطلق، منزه بودن از نواقص برای خداوند به نفی این آموزه پرداخته است. «ولادت» براساس مکانیسم «خروج شئ من شئ» لوازمی از قبیل؛ حضور پیشین مولود در ذات والد و ازلیت آن به ازلیت والد، مثلیت، تعدد و تکثر خدایان در طول هم بر اساس تعدد و تکثر موالید، وجود شفعاء، محدودیت قدرت خداوند، پایستگی وجود، عدم تحقق بداء، یأس از والد و نفی دعا، ثنویت و نفی معجزه را در پی دارد. در مقابل، آموزه قرآنی «ابداع» و «خلق لا من شئ» لوازمی از قبیل؛ عدم وجود مخلوق در ذات خالق و حدوث آن، عدم مثلیت، توحید و احدیت، نفی شفعاء و وسائط، قدرت بی نهایت، نفی قانون پایستگی، تحقق بدا، دعا، نفی ثنویت و اثبات توحید و اثبات معجزه را به همراه دارد.
۱۰.

رهیافتی منطقی بر آموزه «عدل الهی» در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استدلال منطقی عدالت تکوینی عدالت تشریعی عدالت جزایی نهج البلاغه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 538 تعداد دانلود : 247
رویکرد حضرت علی (ع) در نهج البلاغه به آموزه عدل الهی و تفهیم آن بر اساس اسلوب منطقی و التفات به مواد و قالب استدلال های ایشان در تبیین این موضوع، مورد عنایت عدل پژوهان واقع نشده است. در کلام حضرت (ع) عدل تکوینی، بر محور توازن در عالم هستی استوار است که به اعتقاد ایشان علاوه بر غنای از تشریح، می تواند به عنوان مقدمه ای بارز در براهین وجودی استفاده شود. التفات حضرت به مسئله عدل تشریعی نیز با تلویحی بر بعثت انبیاء و عدالت در تکالیف الهی قابل توضیح است. تناسب جزا و پاداش الهی با اعمال بشری و عدم تبعیض در این امر، در صورت تساوی استحقاقات نیز دو امری است که در پرتو آن، تبیین منطقی عدل جزایی میسر می شود. نوشتار حاضر با شیوه توصیفی تحلیلی علاوه بر ترسیم نمایی از رویکرد حضرت به مقوله عدل الهی در سه ساحت تکوین، تشریع و جزا، به عرضه صور و مواد استدلا های ایشان نیز پرداخته است. نتایج این جستار حاکی از آن است که بیانات حضرت در این باب، مستدل، مبرهن و واجد ساختار و قالب متعارف منطقی بوده و به اعتقاد نگارنده در گشایش ابواب نوین در حیطه نهج الباغه پژوهی کارآمد است.
۱۱.

هبوط، نردبانی تا بیکرانه عروج (تبیین هبوط از دیدگاه حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هبوط گناه نخستین خلافت الهی عشق حکمت متعالیه صدرالمتألهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 185 تعداد دانلود : 398
درباره هبوط حضرت آدم (ع) تفاسیر و تاویل متفاوتی، اعم از رویکرد مدحی و ذمّی وجود دارد اما اینکه کدام تفسیر با مقام نبوت و خلافت ایشان سازگارتر بوده و از دقت و قوت بیشتری برخوردار است، نیاز به بحث و بررسی دارد. در این مقاله تبیین میشود که در میان تفاسیر متعدد، چگونه وجه مدحی هبوط بیش از وجه ذمّی آن قابل دفاع است و از سویی آیا میتوان برای هبوط وجه ضرورت و وجوب نیز لحاظ نمود یا خیر؟ از دیدگاه اهل معرفت بخصوص صدرالمتألهین پیدایش کثرات کرانه ناپیدای عالم طبیعت، عمران و آبادانی زمین، کثرت نسل انسان، استکمال او در پرتو عشق، عرفان و عمل تا نیل به مقام لامقامی خلیفهاللهی و بویژه ظهور یافتن غایت عالم هستی، انسان کامل محمدی، حضرت خاتم الانبیاء (ص) و اهل بیت مطهر ایشان (ع) در کسوت بشری و بسیاری برکات دیگر، همه در پرتو هبوط محقق شد. از اینرو هبوط نه فقط امری ممدوح، بلکه ضروری بود که طبق اراده تکوینی و ازلی خداوند، ضرورتاً باید محقق میشد و انسان را نردبانی میگشت از حضیض نزول تا بینهایت عروج و صعود.
۱۲.

تحلیل تقسیمات دو ضلعی وجود بر مبنای نظام فلسفی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تقسیمات وجود مساوقت اصالت وجود تشکیک وجود ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 637 تعداد دانلود : 699
از جمله احکام وجود، مساوقت آن با فعلیت، خارجیت و وحدت است. بر این اساس، اشکال میشود که این تساوق مستلزم آنست که قسیمهای دیگر، یعنی وجود بالقوه، ذهنی و کثیر، از دایره تقسیم وجود خارج شوند. حکمای متأخر در رفع این مشکل، دو اعتبار نفسی و اضافی را لحاظ کرده اند. به اعتبار نفسی، فعلیت، وحدت و خارجیت بدون مقایسه با موجودات دیگر در نظر گرفته میشوند و با این ملاحظه، وجود مساوق با فعلیت، وحدت و عینیت است. به اعتبار اضافی، وجودات با وجودات دیگر مقایسه میشوند و جایگاه خود را در تقسیم پیدا میکنند و قسیم ضلع مقابل خود قرار میگیرند. این بیان مشکل دیگری در پی دارد؛ به این شکل که با فرض دوم، ضلع دیگر با مفاد قسیم بودن اقسام سازگاری ندارد، زیرا اقسام مباین یکدیگرند و وجه مشترک ندارند وگرنه تقسیم فاقد معنا خواهد بود. بنظر میرسد این مشکل در مواجهه با دو مبنای اصالت وجود و مباحث ماهوی و تباین وجودی، حادث میشود؛ چراکه تقسیم اولیه مطابق با نظام فلسفی حکمای متقدم شکل گرفته و با همان مبنا سازگار است. مقاله حاضر با روش تحلیل محتوایی و مقایسه مبانی، در پی ریشه یابی روند تحولات در مبحث تقسیمات دوضلعی وجود است و نشان میدهد که آغاز این تقسیمات در آثار حکمای پیش از صدرالمتألهین و بدون توجه به مسئله اصالت وجود شکل گرفته است و سپس با مبنای اصالت وجود قرائت جدیدی یافته و موجب بروز این مشکل شده است. با تحلیل این مسئله در پرتو مبانی صدرایی، میتوان به توجیه قابل قبولی در اینباره دست یافت.
۱۳.

جایگاه استقراء در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قرآن استقراء استدلال عبرت سیروا انظروا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 845 تعداد دانلود : 223
در علم منطق یکی از اقسام استدلال، استقراء است که به رغم تنزل اعتبار آن نسبت به قیاس برهانی، از اهمیت و رواج قابل توجهی برخوردار است. یکی از بهترین راهها برای ایجاد انگیزه، عبرت آموزی، تقویت باورها و نیز هدایت عموم انسان ها، طریقه استقراء است. قرآن کریم گرچه از طرق مختلف استدلال در موارد خاص، برای امر هدایت استفاده کرده است، اما در این میان، شیوه استقراء، فراوانی قابل توجهی دارد. روش های دیگر استدلال، از جمله برهان عقلی در قرآن در مقایسه با استقراء کمتر دیده می شود. توصیه خداوند به بررسی و نگریستن در سرنوشت گذشتگان و بیان نمونه-های زیادی از اقوامی که وضعیت مشابهی داشتند، از جمله شواهد این ادعاست. یکی از استدلالهای قرآن کریم در برخی از آیات به این شکل است که شما مردم اگر رفتار و برخوردی همانند اقوام پیشین داشته باشید، سرنوشتی مشابه آنان خواهید داشت. به نظر می رسد یکی از اهداف خداوند از بیان سرنوشت اقوام گذشته، هشدار به مخاطبین خود و عبرت آموزی می-باشد تا از این طریق مسیر هدایت را برای آنان هموار سازد و حجت را بر آنان تمام کند. با توجه به حجم بالا و تعدد موضوعات در روش استقرایی قرآن، این نوشتار تنها به تحقیق مواردی می پردازد که با تعبیر «سیروا» و «انظروا» و مشتقات آنها بیان شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که استقراء کاربرد بیشتری نسبت به سایر اقسام استدلال دارد و تاثیرگذاری آن نیز غیر قابل انکار است.
۱۴.

تحلیل و نقادی مواجهه علامه طباطبایی(ره) با معنای ایده آلیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایده آلیسم رئالیسم معرفت شناسی علامه طباطبایی (ره)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 581 تعداد دانلود : 277
در مباحث معرفت شناسی ، مکتب «ایده آلیسم» تأثیر بسزایی در نحوه شکل گیری شناخت داشته است. از  آنجا که بنای معرفت شناسی در فلسفه اسلامی بر معرفت یقینی، بدیهی دانستن عالم واقع و انکار هر گونه شکاکیت و نسبی گرایی است، این جریان فلسفی و حوزه های کاربردی آن، در میان فلاسفه مسلمان کمتر مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. در این میان علامه طباطبایی(ره) به تبیین این مکتب پرداخته و در مقابل این جنبش اروپایی و معرفت شناسی فیلسوفان مغرب زمین، تلاش دارد تا جریان فلسفه اسلامی را «رئالیسم» بخواند. وی معرفت شناسی را «رئالیسم» و در برابر جنبش «ایده آلیسم» رایج در غرب قرار داده و نقطه جدایی «رئالیسم» از «ایده آلیسم» را اعتراف به وجود جهان خارج می داند. ایشان بر این باور است که اگر کسی به وجود جهان خارج اذعان داشته باشد، «فیلسوف» و یا یک «رئالیست» است و هر کس هیچ اعتباری برای جهان خارج قائل نباشد یک «ایده آلیست» و «سوفیست» به حساب می آید. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل مفهومی و گزاره ای، به بررسی نگرش و مواجهه علامه طباطبایی(ره) با ایدآلیسم به معنایی که در میان فیلسوفان مغرب زمین رواج یافته، پرداخته می شود. نتایج نشان می دهند که معنای ایده آلیسم در فلسفه اسلامی به خصوص در اندیشه علامه طباطبایی(ره)، با معانی و تعاریف ذکر شده در میان فیلسوفان غربی، تفاوت دارد. این برداشت متفاوت موجب بروز ابهاماتی شده است که در نهایت منجر به ناهماهنگی میان تحلیل ایشان با برخی مبانی و معانی ایده آلیسم می گردد.
۱۵.

نزاع در نفی و اثبات استلزام ممکن و ممتنع(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ممکن ممتنع امکان وقوعی امکان فقری قیاس خلفی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 598 تعداد دانلود : 297
در بحث از مواد ثلاث وجوب، امکان و امتناع یکی از سؤالهای مطرح شده اینست که آیا میان ممکن و ممتنع اعم از بالذات یا بالغیر تلازم وجود دارد یا خیر؟ میان حکما، هم در جهت نفی و هم در جهت اثبات این مسئله، مدافعانی دیده میشود. برخی با این بیان که استلزام آنها منجر به تحقق ملزوم بدون لازم خواهد شد، به رد تلازم مبادرت کرده اند. برخی دیگر با ایراد موارد نقضی از جمله تلازم امکان عدم صادر نخست با امتناع عدم ذات حق، تلازم را منتفی ندانسته اند. در این صورت اعتبار قیاس خلفی به چالش می افتد زیرا در آنجا از بطلان تالی به امتناع مقدم و اثبات مطلوب پی برده میشود. در این نوشتار عقیده بر این است که با تکیه بر اصول حکمت متعالیه و تحلیل صحیح آن، میتوان به حل و رفع این نزاع دست یافت.
۱۶.

مجعولیت وجود و ملاک آن از نگاه ملاصدرا و مقایسه آن با دیدگاه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت اصالت وجود ملاصدرا وجود رابط مجعولیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : 14 تعداد دانلود : 396
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوت هایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایه رابط بودن آن تعیین می شود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار می رود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشه کانت، به رابط بودن وجود در قضیه حملیه حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد نمی کند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمی شود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر می دارد که از تحلیل اصل علیت به دست آورده است و بر اساس آن تمام ممکن ها را عین ربط به ذات حق می داند. ایشان در حوزه قضایا، علاوه بر قضیه مرکبه، هلیه بسیطه را نیز می پذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا می داند و گزاره «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمی شناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار می دهد به گونه ای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمی کند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
۱۷.

واکاوی اقسام فاعل در مکتب صدرایی با تکیه بر آثار صدرالمتألهین و حاجی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبزواری اقسام فاعل ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : 227 تعداد دانلود : 294
در متون فلسفی، فاعل را به اقسام مختلفی تقسیم نموده اند که مهم ترین آن، تقسیم فاعل به اقسام هشت گانه ی بالطبع، بالقسر، بالجبر، بالتسخیر، بالقصد، بالعنایه، بالرضا و بالتجلی است. نگارنده با مراجعه به آثار صدرالمتألهین و حاجی سبزواری و بررسی و تحلیل عقلی تقسیم و تقریر آنها از اقسام فاعل و با تأمل در دیدگاه های مختلف سایر حکیمان و متکلمان مسلمان، به این نکته پی برده است که تقسیم فوق که مشهورترین تقسیم در این زمینه است، اولا تقسیم محصلی نیست و ابهامات و کاستی هایی دارد و ثانیا تنها تقسیم مطرح در این زمینه نیست؛ به همین جهت تلاش نموده است تا با هدف رفع ابهامات و نواقص آن تقسیمات و ارائه ی تقسیمی نسبتا جامع، در ابتدا صورت بندی های جدید و متعددی از اقسام فاعل بر اساس نظرات ملاصدرا و حاجی سبزواری مطرح نماید و در پایان با ترکیب نقاط قوت تقسیمات مختلف و حذف نقاط ضعف و اضافه برخی اقسام، سه صورت بندی متفاوت و نسبتا جامع – دو تا بر مبنای مشهور و دیگری بر مبنای نظر مختار نگارنده- ارائه نماید که در نهایت، فاعل هایی نظیر بالطبع، بالقسر، بالجبر به معنای مشهور و بالقصد به معنای خاص یا مشهور، به دلیل ابهامات و ایراداتی که داشتند، از فهرست اقسام فاعل حذف نموده و اقسام دیگری مانند فاعل های نظیر بالطبیعه، بالجبر به معنای جدید، بالاکراه، بالداعی به معنای خاص و بالاراده به معنای اخص، که می تواند نقصان مزبور را تا حدود زیادی برطرف نماید، به فهرست اقسام فاعل اضافه کرده است.
۱۸.

ملاصدرا؛ از تشکیک عامی تا توحید خاصی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تشکیک عامی تشکیک خاصی تشکیک خاص الخاصی وحدت شخصی وجود توحید خاصی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 584 تعداد دانلود : 230
اصطلاح «تشکیک» نخستین بار در مباحث منطقی رایج شد و بدنبال آن در فلسفه نیز کسانی همچون ابن سینا و سهرودی به استفاده و بحث از آن مبادرت کردند. از مجموع آثار ابن سینا برمی آید که وی فقط در محدوده تشکیک عامی گام برداشته است. سهروردی نیز که زمینه تشکیک خاصی را در اندیشه ملاصدرا فراهم ساخت، بدلیل اعتباری دانستن وجود، به تشکیک در ذات و ماهیت روی آورد؛ نظریه یی که مورد پذیرش ملاصدرا و حکمای مشایی واقع نشد. اگر اصالت، وحدت و تشکیک وجود سه پایه اصلی حکمت متعالیه باشد، تشکیک خاصی و خاص الخاصی، تکمیل کننده آن و اوج حکمت متعالیه صدرایی خواهد بود. ملاصدرا ابتدا تشکیک خاصی را در ردّ تشکیک عامی و نظریه تباین وجودات مطرح ساخت و آنگاه به تفسیر نوینی از آن در قیاس با تشکیک خاصی اشراقی همت گماشت. وی ضمن عبور از این نوع تشکیک و با الهام از اندیشه عرفانی و آیات وحیانی، به تشکیک خاص الخاصی نائل آمد تا بتواند با تمسک به آن، کثرت موجودات را توجیه نماید و تفسیر جدیدی از توحید ارائه دهد که همسو با توحید عرفانی باشد.
۱۹.

مقامات عرفانی در اندیشة ابن سینا و سهروردی

کلید واژه ها: مقام حال عرفان سالک ابن سینا سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 366 تعداد دانلود : 345
«مقامات و احوال» از جمله مراحل اساسی سلوک عرفانی به سوی حقیقت است که اتحاد با حق را امکان پذیر می کند. ابن سینا و سهروردی بنا بر تجربیات عرفانی خویش، برای مقام، درجات و ترتیبی متفاوت با دیگران ذکر کرده اند. ابن سینا در نمط نهم «الاشارات» به مراحل نه گانه ای همچون «خلسه، توغل، استیفاز، انقلاب، تغلغل، مشیت، تعریج، تردد و وصول» اشاره می کند که به واسطة اراده و ریاضت سالک طی می شوند. وی در ادامه، مقامات را در چهار مرحلة «تفریق، نفض، ترک و رفض» جمع می کند. اما سهروردی در آثار خود، مراحلی را به صورت غیر منسجم بیان می دارد، لیکن در کتاب «الکلمات الذوقیه» به شش مرحلة «ذوق، شوق، عشق، وصل، فنا و بقا» به شکل موجز اشاره می کند. این نوشتار مقاماتی را که این دو فیلسوف عارف مشرب بیان کرده اند، به شیوة «تحلیل مفهومی» بررسی و مقایسه کرده است. از آن رو، که دیدگاه هر دو اندیشمند تحت تأثیر آموزه های دینی و موازین عرفان اسلامی بوده است، نقاط مشترکی همچون مراتب «خلسه، سکینه، توغل و وصل»، در آثار آنان مشاهده می شود و در بیشتر مراحل – دست کم - به لحاظ تعابیر و اصطلاح، تفاوت وجود دارد. سهروردی با افزودن دو مقام و مرتبة «فنا» و «بقا»، پس از مقام «وصل» که ابن سینا به آن ختم می کند، به نظر می رسد در جهت تکمیل کار ایشان گام برداشته است.
۲۰.

نقادی کتاب جامعه سلیمان بر مبنای رابطه حکمت و جمال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حکمت کتاب مقدس جمال جامعه سلیمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 258 تعداد دانلود : 684
کتاب جامعه سلیمان، منسوب به حضرت سلیمان علیه السلام است. بنا بر شهادت کتاب مقدس، خداوند به وی حکمت افاضه می کرد. با وجود این، دیدگاه های غیرحکیمانه ای نظیر جبرگرایی، پوچ گرایی، لذت گرایی و چهرة بدبینانه و مأیوسانه ای در این کتاب به سلیمان نبی نسبت داده شده است. با بررسی و تحلیل معنایی اصطلاح «حکمت» و نیز الهام از فرهنگ ناب اسلامی، می توان با اضافه نمودن عنصر جمال، معنای دقیق تری از «حکمت» به دست آورد و بر اساس این تحول معنایی، کتاب جامعه سلیمان را غربالگری نمود، معنای حکمتی که سلیمان نبی از خداوند درخواست داشت را بازخوانی کرد. بدین ترتیب، حکمت که نوعی از آن، افاضه ای و نوع دیگرش تعلیمی است، مبدأ جمال و جمال مظهرِ آن است. در حقیقت، حکیم واقعی به همه جهان هستی با دیده احترام نگریسته و سراسر نظام آفرینش را زیبا و احسن می بیند. بنابراین، نگرش های غیرحکیمانه ای که در این کتاب به حضرت سلیمان علیه السلام منسوب است، با فرض اینکه ایشان مشمول عنایت الهی در افاضه حکمت است، پذیرفتنی نیست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان