مباحث دینشناسی از مباحث مهم روزگار ماست که توجه بسیاری از متفکران اسلامی را به خود جلب نموده است. از جمله کسانی که نظریات مهمی در این خصوص ارائه کرده است استاد مطهری است. بر همین اساس، نویسنده در این مقاله تلاش میکند تا برخی از مباحث اساسی دین شناسی را از منظر استاد مطهری بحث و بررسی نماید. مباحثی که در این نوشتار از آنها بحث شده است عبارتند از: تعریف دین، منشأ دین، قلمرو دین، کثرت دین و خاتمیت دین.
با اندک تأملى در کلمات و بیانات امیر بیان على علیهالسلام به روشنى این نکته به دست مىآید که مسأله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژهاى نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدى مهم است که اگر تمام تلاشها و مجاهدات على علیهالسلام را در راه تحقق آن بدانیم سخنى به گزاف نگفتهایم. حکومت بدون عدالت براى آن حضرت، از آب بینى حیوان یا کفش کهنه، کم بهاتر مىنمود.
بنابر اهمیت موضوع در همه دورهها، بویژه جهان معاصر، تلاش شده تا در این نوشتار، موضوع مزبور، تحلیل و بررسى شود.
از جنگ، تعریف واحدى نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه علوم انسانى، مفهوم یکسانى وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشهاى جنگ را به گونهاى تعریف مىکند که با تعریف دیگرى ناسازگار است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقهبندى و انواع آن را نیز پدید مىآورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست. مقاله حاضر مىکوشد، تعریف جامعتر و قابل قبولتر از جنگ، انواع و انگیزههاى آن، با تکیه به جنگ تحمیلى ارائه کند.
نویسنده در مقدمه مقاله به دشمنى دیرینه دشمنان اسلام اشاره مىکند و مىگوید: از زمانى که اسلام با بعثت پیامبر خدا طلوع کرد و پرچم حق را برافراشت و پرچم باطل ستیزى را به دست گرفت، قابیلیان و نمرودیان قد علم کردند و بناى خشکاندن حقیقت را پى ریزى کردند .
سپس با استفاده از قرآن و بعضى از تفاسیر به تاریخچه قوم یهود پرداخته و مىگوید: بنى اسرائیل به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب» مىرسد بنى اسرائیل خوانده شدند . و فراز و نشیبهایى از زندگى این قوم و مواردى از ذلت آنها را بیان میکند . خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را توسط حضرت موسى علیه السلام از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونى نجات داد . اما آنها این نعمتبزرگ را شکر گذارى نکردند بلکه راه کفر ، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند و باز گرفتار خشم الهى شدند .
چکیده
حیرت در عرفان اسلامی، یکی از مطلوبات مهم و از مقامات عالیه عارف است. حیرت در بادی امر با ضلالت و سرگردانی هم معنا ست. اما در عرفان به عنوان بدیههای است که بر قلب عارف وارد میشود و نهایت معرفت عارف به باری تعالی را میرساند. چون ذات او حقیقتی لا یتناهی است و در ادراک محدود عقل جای نمیگیرد، بنابراین درک عقل از حقیقت او و همچنین آنچه که مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت است قرین باعجز و حیرانی است. خداوند بزرگترین رازی است که نه عقل ونه کشف به فهم ذاتش پی نخواهند برد و همیشه در حیرت و سرگردانی باقی خواهند ماند.
فیلسوف و عارف با دو ابزار عقل و کشف و شهود، کوششهای فراوانی برای کشف حقیقت و ادراک آن نموده و در بسیاری موارد با هم همنشین و موافق بوده اند. اما در مسأله حیرت این دو تیره با هم هم داستان نشده و فیلسوف در همه حال از حیرانی و سرگردانی گریزان بوده و عارف طالب آن. حیرت از مطلوبات عارف است اما برای فیلسوف از امور نکوهیده و مذموم.عارف در اکتشافات عالیه خود به حقایقی از معرفت ذات باری میرسد که وقتی آنها را بر عقل فلسفی عرضه میکند، آن را حیران و سرگردان میگذارد.
مهمترین ویژگى قیامت در متون دینى ما «یوم الجزاء» بودن آن است. آنچه که از قیامت در اذهان ما پیش از هر چیز متبادر مىشود نیز همین ویژگى است. در ارتباط با این ویژگى اصلى قیامت شبهاتى مطرح شده است که برخى از آنها در مورد اصل نظام مجازات اخروى و برخى از آنها در مورد نوع مجازات و یا آموزههاى دیگر دینى در این رابطه است. در این مقاله به مهمترین اشکالات وارده در این زمینهها با رعایت اختصار پاسخ داده شده است.