چکیده

جاناتان ادواردز به عنوان الهیدان و نظریه پرداز نیوانگلندی در واکنش به جریان افراطی عقل گرایی عصر روشنگری و منزوی گشتن آموزه های وحیانی، در فرایند توصیف زیبایی اخلاقی معتقد است که انسان به جهت عارضه هبوط نیازمند نوعی احیاء و بازگشت به حالت طبیعی است. از نظر وی، خلقت انسان از طرف خداوند و تحت دو اصل کلی طبیعت(ذات) و تمایلات(گرایشات) انسانی صورت می گیرد؛ اما دستیابی به بازگشت به حالت طبیعی تنها با لطف و فیض الهی امکانپذیر است. انسان متاثر از فیض الهی در درون خود دارای تغییراتی در تمایلات و اراده آگاهانه خود می شود که منشا انتخاب او می گردد. انسان متاثر از فیض الهی در درون خود دارای تغییراتی در تمایلات و اراده آگاهانه خود می شود که منشا انتخاب او می گردد. مهمترین انتخاب آگاهانه انسان در این زمینه برون رفت از عشق خود محورانه و انتخاب خیر خواهی جمعی است. گرچه این انتخاب متاثر از درک بخش ذهنی و مفهومی انسان است اما تاثیر عواطف و گرایشات انسانی در اراده باعث رفع انفعال و بی تفاوتی فعالیت های ذهنی در اخلاق می شود. اگر این جریان واجد تعالی تداوم یابد، تمامی حالات انسانی رنگ و بوی عشق به خداوند را می گیرد که همانا زیبایی اخلاقی را دربر می دارد. شماره ی مقاله: ۶

تبلیغات