آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

خانواده، به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه، در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی شده است، که این موضوع، تاحد زیادی حاصل تغییر نگرش ها و باورهای افراد جامعه نسبت به این نهاد است. در این رابطه، یکی از حوزه هایی که در چند دهه اخیر شاهد دگرگونی های چشم گیری در آن بوده ایم، حوزه فرزندآوری و تمایل خانواده ها به داشتنِ فرزندِ کمتر است. در پژوهشِ حاضر، قصد داریم تا با رویکرد انسان شناسی زبان شناسی شناختی و به شیوه ای تطبیقی، مفهوم سازی فرزند را در میان دو نسل مختلف از زنان متأهل فارسی زبانِ شهر تهران مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که این دگرگونی ها، درواقع حاصل تغییر باورها و نگرش های زنان نسبت به مفهوم فرزند است، که در استعاره های زبانی قابل ردیابی هستند. برای رسیدن به این هدف، از روش شناسی کیفی و راهبرد قوم نگاری استفاده شده است. با نمونه گیریِ هدفمند از بیست زن در دو گروه سنیِ 25 تا 40ساله و نیز 50 تا 70ساله که دارای فرزند هستند، با کمک مصاحبه نیمه ساخت یافته، داده هایی درباره نگرش آنها نسبت به فرزند جمع آوری شد. در ادامه، داده ها با توجه به نظریه استعاره مفهومی در زبان شناسی شناختی مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. نتایجِ به دست آمده نشان می دهند که استعاره های به کاررفته درباره فرزند توسط این دو گروه دارای تفاوت های قابل تأملی هستند. کلیدواژه ها: استعاره مفهومی، انسان شناسی زبان شناسی شناختی، شناخت فرهنگی، فرزندآوری.

تبلیغات